پدرم! ای کاش مزاری داشتی

سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ



می خواهم از تو (1) بگویم ، از توئی که ندیدمت ، می خواهم از تو بنویسم ، از توئی که نشناختمت ، توئی که وقتی ده ماه بیشتر نداشتم ، مانند پرستویی عاشق در بهاری دل انگیز که همه چیز سر از خاک بیرون می آورد ، کوچ کردی وسر بر خاک نهادی . چه می گویم ؟ چه خاکی ؟ چه سر نهادنی ؟

نه... تو مانند پرستوی عاشقی کوچ کردی به شهری که همه کوچه های آن رنگ و بوی شما را داشت . به شهری که هر چه در آن بود عشق بود وشور ، نور بود و نور ، آخر می گویند همیشه به دنبال نشانه این شهر بودی . شهری که روی نقشه نمی توان پیدایش کرد . برای همین در مناجاتت نوشتی :

" خدایا! همه جا دربه در دنبال تو می گردم و می دانم که فقط با شهادت به تو خواهم رسید "

لاله

باباجان !

از من دلگیر نشو که چرا نشناختمت ؟ 

آخر من کجا و خورشید کجا ؟

برای تفسیر شما باید که عشق را دید ، باید که عاشق را شناخت ، آخر می دانم که از شما کم نوشته اند .

از شما ها خیلی گفته اند . می خواهم بگویم خیلی غریب بودید ، خیلی غریب هستید . دوست دارم داد بکشم ، فریاد بزنم و به همه بگویم ای آدم ها!

ای پرستو های عاشق !

ای دل سوخته ها !

ای درد هجران کشیده ها !

ای از راه مانده ها !

ای قلم به دست ها !

از پدرم بنویسید . از پرستوهایی که کوچ کرده اند به شهر عشق و شهادت . از پدرهایمان . به خدا علم هایشان زمین مانده ! گرد خاک قلم ها را پاک کنید . به دست بگیرید عَلم هایشان را !

ای کسانی که با پرستوها بودید ! چرا مهر سکوت بر لب زدید ؟

از آنها بنویسید ، آنهایی که یک شبه ره صدساله پیمودند .

می گویند : " پدرم فاتح بود، فاتح سوسنگرد!"

می گویند : "در میدان نبرد چون شیر می جنگید ودر میدان دعا و راز و نیاز زاهدی بود که ساعت ها سر به سجاده  می گذاشت ."

می گویند :" غیر از خدا از هیچ چیز نمی ترسید . شجاع و دلاور بود ! "

می گویند : " قدم های محکم وآرامی داشت . نشان دار بی نشان بود . طالب شهرت نبود . "

می گویند : " خیلی به من علاقه داشت ، ولی دل به دنیا   نمی داد .  عاشق بود عاشق بسیج و بسیجی "

می گویند : " رفت که من در شام غریبانش بنشینم تا بزم دیگران روشن شود."

باباجان !

غروبها بخصوص غروب جمعه خیلی احساس دل تنگی می کنم ، خیلی دوست دارم ببینمت ! ولی نه ...

خوشحالم که نیستی تا ببینی بعضیها ، این خفاشان شب، این جغدهای شوم ، این دشمنان دوست نما چه ناله های دل خراشی راسر می دهند. خوشحالم که نیستی تا ببینی عده ای از انسانهای کور وکر در مقابل ایثار و فداکاری های شما ، چه علامت سئوالی گذاشته اند .

قبر

این روزها می شود درد غربت شما ها را در سوسنگرد لمس کرد . فقط خدایتان با شما بود و رهبرتان . الان هم فقط خدا با ماست و رهبرمان و همین ما را کفایت می کند .

ای کاش مزاری داشتی تا شب های جمعه به سراغت می آمدم و درد دل می کردم .

نه ... چه می گویم ؟ مگر عشق را می شود خاک کرد ؟  مگر سرخی عشق با سیاهی خاک در هم می آمیزد ، هیهات...!!

 ما کجا و افلاک کجا ؟! باز بیایید داد بکشیم ، فریادکنیم که :

" آی ادم ها ! آی شعرا! آی ادبا ! بیایید قلم هایتان را با مرکب سرخ رنگ خون پرکنید . حماسه ها رابه تصویر بکشید. بیایید به این نسل و نسل آینده نشان دهید که پیرو حسین (ع) بودن یعنی چه ؟ بنویسید که چگونه می شود غیر از خدا هیچ ندید !

بیایید پدرم را نه... ، پرستوها را ازاین قفس غربت آزاد کنید. بیایید مرهمی باشید برای زخمهای انقلاب که از دست دوست و دشمن  زخم خورده است . بیایید آب گوارای ایثار و فداکاری را به پای عشق بریزید تا بارور شود .

" بیایید برای شناساندن راهشان ، مقصدشان و مولایشان  کاری کنیم . "

آیا این  انتظار برای دل کوچک و رنج دیده من انتظاربی جایی است ؟ آیا توقع زیادی است که می خواهم بدانم در شام غریبان چه کسی نشسته ام ؟

پدرم !

ای ستاره بدر من ، ای قهرمان زندگی من ، ای سفر کرده عشق ! ای کاش می دیدمت وای کاش می شناختمت !

                                                                              دخترت حنانه

 

(1)   شهید علی تجلائی  از فرزندان سرافراز  لشکر عاشورا بود که در مسئولیتهای مختلف خدمت نمود از جمله  مسئولیتهای وی فرماندهی سپاه سوسنگرد و مسئول آموزش نظامی سپاه بود وی در عملیات بدر درخشید و ستاره بدر گردید و  به ملکوت اعلی پرکشید . روح اش شاد راهش مستدام.


منبع :

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۵
ندا حقانی شمامی

نظرات (۱)

۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۱:۲۲ محمد رحیمی
سلام .اگرنشناختیمشان اما راه مسیرشان گم نیست .خوشا به انتخاب وخوشا به پذیرفته شدن وخوشا به سعادت مسیری که عروج کردند.بیچاره ما که اسیر شهوت خاکیم وازعاقبت خود بیمناکیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی