۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است



می خواهم از تو (1) بگویم ، از توئی که ندیدمت ، می خواهم از تو بنویسم ، از توئی که نشناختمت ، توئی که وقتی ده ماه بیشتر نداشتم ، مانند پرستویی عاشق در بهاری دل انگیز که همه چیز سر از خاک بیرون می آورد ، کوچ کردی وسر بر خاک نهادی . چه می گویم ؟ چه خاکی ؟ چه سر نهادنی ؟

نه... تو مانند پرستوی عاشقی کوچ کردی به شهری که همه کوچه های آن رنگ و بوی شما را داشت . به شهری که هر چه در آن بود عشق بود وشور ، نور بود و نور ، آخر می گویند همیشه به دنبال نشانه این شهر بودی . شهری که روی نقشه نمی توان پیدایش کرد . برای همین در مناجاتت نوشتی :

" خدایا! همه جا دربه در دنبال تو می گردم و می دانم که فقط با شهادت به تو خواهم رسید "

لاله

باباجان !

از من دلگیر نشو که چرا نشناختمت ؟ 

آخر من کجا و خورشید کجا ؟

برای تفسیر شما باید که عشق را دید ، باید که عاشق را شناخت ، آخر می دانم که از شما کم نوشته اند .

از شما ها خیلی گفته اند . می خواهم بگویم خیلی غریب بودید ، خیلی غریب هستید . دوست دارم داد بکشم ، فریاد بزنم و به همه بگویم ای آدم ها!

ای پرستو های عاشق !

ای دل سوخته ها !

ای درد هجران کشیده ها !

ای از راه مانده ها !

ای قلم به دست ها !

از پدرم بنویسید . از پرستوهایی که کوچ کرده اند به شهر عشق و شهادت . از پدرهایمان . به خدا علم هایشان زمین مانده ! گرد خاک قلم ها را پاک کنید . به دست بگیرید عَلم هایشان را !

ای کسانی که با پرستوها بودید ! چرا مهر سکوت بر لب زدید ؟

از آنها بنویسید ، آنهایی که یک شبه ره صدساله پیمودند .

می گویند : " پدرم فاتح بود، فاتح سوسنگرد!"

می گویند : "در میدان نبرد چون شیر می جنگید ودر میدان دعا و راز و نیاز زاهدی بود که ساعت ها سر به سجاده  می گذاشت ."

می گویند :" غیر از خدا از هیچ چیز نمی ترسید . شجاع و دلاور بود ! "

می گویند : " قدم های محکم وآرامی داشت . نشان دار بی نشان بود . طالب شهرت نبود . "

می گویند : " خیلی به من علاقه داشت ، ولی دل به دنیا   نمی داد .  عاشق بود عاشق بسیج و بسیجی "

می گویند : " رفت که من در شام غریبانش بنشینم تا بزم دیگران روشن شود."

باباجان !

غروبها بخصوص غروب جمعه خیلی احساس دل تنگی می کنم ، خیلی دوست دارم ببینمت ! ولی نه ...

خوشحالم که نیستی تا ببینی بعضیها ، این خفاشان شب، این جغدهای شوم ، این دشمنان دوست نما چه ناله های دل خراشی راسر می دهند. خوشحالم که نیستی تا ببینی عده ای از انسانهای کور وکر در مقابل ایثار و فداکاری های شما ، چه علامت سئوالی گذاشته اند .

قبر

این روزها می شود درد غربت شما ها را در سوسنگرد لمس کرد . فقط خدایتان با شما بود و رهبرتان . الان هم فقط خدا با ماست و رهبرمان و همین ما را کفایت می کند .

ای کاش مزاری داشتی تا شب های جمعه به سراغت می آمدم و درد دل می کردم .

نه ... چه می گویم ؟ مگر عشق را می شود خاک کرد ؟  مگر سرخی عشق با سیاهی خاک در هم می آمیزد ، هیهات...!!

 ما کجا و افلاک کجا ؟! باز بیایید داد بکشیم ، فریادکنیم که :

" آی ادم ها ! آی شعرا! آی ادبا ! بیایید قلم هایتان را با مرکب سرخ رنگ خون پرکنید . حماسه ها رابه تصویر بکشید. بیایید به این نسل و نسل آینده نشان دهید که پیرو حسین (ع) بودن یعنی چه ؟ بنویسید که چگونه می شود غیر از خدا هیچ ندید !

بیایید پدرم را نه... ، پرستوها را ازاین قفس غربت آزاد کنید. بیایید مرهمی باشید برای زخمهای انقلاب که از دست دوست و دشمن  زخم خورده است . بیایید آب گوارای ایثار و فداکاری را به پای عشق بریزید تا بارور شود .

" بیایید برای شناساندن راهشان ، مقصدشان و مولایشان  کاری کنیم . "

آیا این  انتظار برای دل کوچک و رنج دیده من انتظاربی جایی است ؟ آیا توقع زیادی است که می خواهم بدانم در شام غریبان چه کسی نشسته ام ؟

پدرم !

ای ستاره بدر من ، ای قهرمان زندگی من ، ای سفر کرده عشق ! ای کاش می دیدمت وای کاش می شناختمت !

                                                                              دخترت حنانه

 

(1)   شهید علی تجلائی  از فرزندان سرافراز  لشکر عاشورا بود که در مسئولیتهای مختلف خدمت نمود از جمله  مسئولیتهای وی فرماندهی سپاه سوسنگرد و مسئول آموزش نظامی سپاه بود وی در عملیات بدر درخشید و ستاره بدر گردید و  به ملکوت اعلی پرکشید . روح اش شاد راهش مستدام.


منبع :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۱:۰۰
ندا حقانی شمامی


چگونه از ارزش‌های دفاع مقدس پاسداری کنیم
چگونه از ارزش‌های دفاع مقدس پاسداری کنیم

نویسنده: غلام رضا ذاکر صالحی

در ابتدای بحث، «روش» و «رویکرد» خود را در مقاله حاضر هر چند به اجمال توضیح می‌دهیم. پس از پایان یافتن دفاع مقدس جامعه اسلامی (بسیجیان، رزمندگان، جانبازان، آزادگان، خانواده شهدا و سایر خانواده‌های مذهبی) نگرانی‌های جدی در زمینه حفظ و حراست از ارزش‌های فرهنگی و معنوی دفاع مقدس وجود دارد.
این نگرانی‌ هم اکنون تبدیل به یک مساله اجتماعی شده است پس مساله ما نحوه برخورد با این مساله اجتماعی است! در اینجا بین عارضه و مساله ما نحو برخورد با این مساله می‌بایست تفکیک قائل شویم زیرا در بسیاری از موقعیت‌ها نه تنها مردن عادی بلکه کارشناسان اجتماعی نیز ممکن است این دو را با یکدیگر اشتباه بگیرند. «تب» یک عارضه است که حکایتگر و نشانه یک مساله (عفوت ریه) می‌باشد.
تلاش برای این باشد حساسیت‌ها و نگرانی‌ها بجای آنکه متوجه «عارضه» بشوند بر «مساله» متمرکز شوند. این امر لازمه‌اش این است که آسیب شناسی اجتماعی وارد مرحله کار علمی و کارشناسی شده و از دخالت سلیقه‌ها آزاد شود.
امید آن داریم تا در مقاله حاضر مصداقی از فرآیند معقول چرخش از عارضه به سوی مسئله را به نمایش بگذاریم.
هم اکنون قشر عظیمی از ایثارگران نگران و درگیر دو مساله حیاتی هستن که هر دو ماهیت فرهنگی دارد:
1- چگونه ارزش‌های فرهنگی متبلور شده در دوران دفاع مقدس را حفظ کنیم؟
2- گروه‌هایی که حامل این ارزش‌های هستند چگونه علی‌رغم فشارهای اجتماعی مجددا وارد صحنه‌های فعالیت اجتماعی شوند بنحوی که به یک نوپیدایی اجتماعی مطلوب ختم شود. یعنی هم ارزشها در وجود آنان کمرنگ نشود و هم اینکه بتوانند این ارزشها را در سطح جامعه اشاعه دهند. زیرا رابطه حاملان ارزش‌ها با ارزش‌های مورد نظر مانند رابطه آینه است با تصویر. لذا سرنوشت این گروه‌های بزرگ اجتماعی با سرنوشت سرمایه و داراییارزشمند آنان به هم گره خورده است.
برای یافتن پاسخ‌های مناسب ابتدا ادبیات مربوط به مفاهیم ارزش، ارزش اجتماعی و ارزش‌های دفاع مقدس را مرور می‌کنیم. سپس مباحث نظری مطروحه در علوم اجتماعی را با توجه به زمینه‌های موجود در جامعه ما که از طریق تجربیات ممتد حاصل از مشاهده همراه با مشارکت با قشر رزمنده و ایثار گر فراهم آمده است مورد بررسی و گزینش قرار می‌دهیم.
قبل از هر چیز رویکرد انتخابی نیز باید معین شود زیرا بحث از ارزشها یک بحث فرهنگی است و برخی از جامعه شناسان معتقدند اصولا فرهنگ قابل برنامه‌ریزی نیست. بر این مبنا سخن از چگونگی حفظ و حراست از ارزش‌ها امری بی‌معنا و دخالت بی‌حا در غیر مفید در روند طبیعی تکامل فرهنگی جامعه است. در این رابطه ما معتقدیم فرهنگ، برنامه‌پذیر است زیرا یک مقوله زمینی و سیاخته دست بشر است. منتها نوع برنامه زیری در این مقوله باید بلند مدت و میان مدت باشد. نهایت اینکه به عنوان یک حداقل در ارتباط با «زمینه‌های فرهنگی» می‌شود برنامه‌ریزی کرد یعین زمینه سازی و تسهیل حرکت فرهنگی جامعه به سوی اهداف معین.
نکته دیگر اینکه آیا مقوله پاسداری و حراست از ارزش‌های فرهنگی مخصوص جامعه تفکیک نشده و کودک و نابالغ است یا شامل حال جامعه مدنی و بلوغ نیز می‌شود؟
بدیهی است در جوامع بدوی و تفکیک نشده میزان انسجام نظام فرهنگی فوق‌العاده بالا است لذا تعامل فرهنگی با محیط بیرون بسیار اندک است و در چنین شرایطی سخن از حفظ و حراست عناصر فرهنگی جایگاه ندارد لذا این مبحث در جوامع مدنی و تفکیک شده معنای بیشتری دارد اما این حفظ و حراست منحصر در ساختار حکومتی نبوده و نقش آن محوری نیست. نقش مهم را در اینجا نظارت هنگانی و نظارت نخبگان فرهنگی و فرهیختگان و اندیشمندان برعهده دارند. وظیفه حکومت در این جوامع حمایت از روند‌های مثبت فرهنگی، زمینه سازی برای رشد فضایل انسانی و ارائه خدمات پایه در حوزه فرهنگ و هنر و آموزش است.
2- در اینجا موضوع مورد بحث این است که ارزشها دفاع مقدس که در عنوان مقاله مد نظر قرار گرفته‌اند چیستند و ویژگی‌ آنها چیست؟ از آنجا که معتقدیم ارزش‌های معنوی و فرهنگی دفاع مقدس در جامعه ما به سطح «ارزش اجتماعی» ارتقاء یافته‌اند ابتدا به طرح تعریف و ویژگی‌های ارزش اجتماعی می‌پردازیم.
ارزش‌هیا اجتماعی از دیدگاه متفکرین علوم اجتماعی مقیاس یا امری است که:
1- مورد اعتنای جامعه قرار دارند.
2- بعنوان ملاک ارزیابیط هدف‌ها و اعمال افراد یا گروه‌ها پذیرفته شده‌اند.
3- اساس اعطاء پاداش و کیفر می‌باشند.
4- خاصیت التزام کنندگی دارند.
5- بعنوان معیارهای عمل می‌کنند که غایت و اعمال بوسیله آنها انتخاب می‌شود.
ارزش‌های دفاع مقدس مانند ایثار، شهادت طلبی و خداخواهی و خطرپذیری هر چند ارزش دینی عقلانی و عاطفی هم هستند اما تبلور و وجه غالب آنها از نوع ارزش اجتماعی است خصوصا در سال‌های میانی و پایانی دفاع مقدس که این ارزش‌ها شکل شفاف‌تر و عینی‌تر بخود گرفتند و تا اعماق‌لایه‌های اجتماعی و دورترین مناطق جغرافیایی حتی روستاهای دوردست گسترش یافتند. از طرفی این ارزش‌ها محصول مشارکت در حل یک مشکل اجتماعی (جنگ) بوده‌اند نه یک مشکل فردی یا گروهی.
در چهارمین سمینار بررسی دفاع مقدس تعریف و ویژگی‌های این ارزش‌ها به صورت زیر ارائه و جمع‌بندی گردید:
«ارزش‌های دفاع مقدس تجلی ریاضت کشانه و متاثر از شرایط جنگی ارزش‌های مذهبی و ملی است که ملت ایران، تحقیق آنها را در قالب انقلاب اسلامی آرزو کرد و دارای پنچ ویژگی هستند:
1- این ارزشها دارای جنبه عینی‌اند.
2- عمدتا ریشه در گذشته ملی و مذهبی ما دارند.
3- طی دوره معینی (جنگ) تجسم یافتند.
4- ارزش‌های دفاع مقدس به طور خاص و آرمانی در اقشاری تجسم و تبلور یافت که بیشترین ارتباط مختارانه را با جنگ بر قرار کردند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۲۰:۳۹
ندا حقانی شمامی


4 آبان ماه 59 ،( پایان 35 روز دفاع مردمی خرمشهر ) در عظمت و شکوه 3 خرداد 61 کمتر دیده می شود. شاید به این دلیل که همه پیروزی را دوست دارند و کسی دنبال شنیدن اخبار سقوط یک شهر نیست!

و باز شاید به همین دلیل است که شهدای مقاومت منتهی به سقوط خرمشهر، مظلومند.

 

صادقی در وبلاگش یکی از این شهدا را چنین معرفی می کند:

 

"هفت، هشت نفر بیشتر نبودند. توی فلکه فرمانداری، نزدیک پل خرمشهر. دیگر چاره ای جز عقب نشینی نبود. تک تیراندازهای عراقی از بالای ساختمان ها شلیک می کردند. فرصتی نبود. باید می رفتند. سید محمد جهان ‌آرا دستور عقب نشینی داده بود اما یکی باید می ماند و پشتیبانی می‌کرد تا بقیه نجات یابند. جوانی 18 ساله  که پایش تیر خورده بود، تصمیم گرفت بماند. بنابراین فشنگ های بقیه را گرفت تا آخرین نفس های شهر را ثبت کند.

امیر رفیعی دستگردی

او ماند با خرمشهر و لشکر سوم عراق. آنقدر جنگید که تیرهایش تمام شد. اسیرش کردند. تمام لحظه های این مقاومت را فیلمبرداران لشکر سوم عراق ضبط کردند. تلویزیون عراق در اولین تصاویر منتشره از خرمشهر، جوانی را نشان داد که کماندوهای عراقی او را با کتک پشت ساختمان فرمانداری بردند و دیگر کسی آخرین مدافع خرمشهر را ندید."

 

 از سال 59 تا سال 89، دقیقاً 30 سال می‌گذرد که کسی نشانی از "امیر رفیعی دستگردی" ندارد.

مادر 30سال به انتظار نشسته ی این رزمنده، که از قضا فرزند اولش هم در انقلاب و زیر شکنجه ساواک به شهادت رسیده  دوست نداشت امیر را شهید خطاب کنیم، گفت: دلش گواهی می‌د‌هد امیر برمی‌گردد، همانطور که چشم حضرت یعقوب بعد از 40 سال به دیدن یوسفش روشن شد!

 

تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۲۱:۴۴
ندا حقانی شمامی