۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است


امروز بیست و نهم آبان ماه سالروز انجام عملیات «نصر8» است که با هدف تصرف ارتفاع «گرده رش» و در نتیجه تسلط بر بخشی از رودخانه «قلعه چولان» و تسهیل عبور نیروها در منطقه عملیاتی شمال سلیمانیه طراحی و اجرا شد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
سالروز عملیات «نصر8»

عملیات «نصر8» در ساعت یک و 15 دقیقه بامداد 29 آبان ماه سال 1366 با رمز «یا محمدبن عبدالله ادرکنی، ادرکنی، ادرکنی،» آغاز شد.

در این عملیات برای تک(حمله) هماهنگ به مواضع دشمن، یگان ها با پنج تا هشت ساعت راهپیمایی، زیر مواضع دشمن مستقر شدند و پس از اعلام حمله، به مواضع دشمن حمله کردند و موفق شدند هدف های خود را بر روی قله های «1426»، «1418»،«1391» و همچنین، قرارگاه تاکتیکی «تیپ 39» و مقر گردان 1 این تیپ عراق را تصرف کنند.

در این میان، تنها مقر گردان 2 تیپ 39 در ادامه یال شمال «گرده رش» پاک سازی نشد.

با آغاز عملیات، مهندسی قرارگاه «نجف» نیز اقدام به احداث جاده از پاسگاه پلیس به سمت رودخانه «قلعه چولان» و احداث پل لوله ای روی این رودخانه کرد.

از ساعت پنج صبح، دشمن با عناصر باقی مانده از تیپ 39 به لشکر «57 ابوالفضل (ع)» پاتک کرد و با ادامه این فشار توانست این لشکر را 300 متر عقب بزند و به دلیل احساس خطر از این محور، به این لشکر ماموریت داده شد تا هنگام ورود نیروهای لشکر «ویژه شهدا»، در مقابل دشمن مقاومت کرده و منطقه را حفظ کند.

لشکر ویژه شهدا نیز مأموریت داشت ادامه یال گرده رش را تصرف کند. از این رو، برای کمک و تقویت این یگان به توپخانه و ادوات دستور داده شد در آن محور اجرای آتش کنند.

عراقی ها پس از عقب نشینی از گرده رش، از روز سوم عملیات با تیپ های 31، 77 و 83 از دو محور به مواضع نیروهای خودی در میان قله های 2 و 3 و همچنین به قله 2 حمله کردند، اما رزمندگان ایرانی آنها را عقب زدند

در همین راستا ساعت پنج صبح به لشکر ویژه شهداء و لشکر« 7 ولی عصر (عج)» دستور داده شد که در پی ادامه ماموریت لشکر«57» و تقویت خط دفاعی لشکر« 21 امام رضا (ع)» وارد عمل شوند.

در این حال، بار دیگر دشمن اوایل صبح پاتک کرد اما این بار سرکوب شد. پس از این حمله، تا ظهر روز اول، تحرک خاصی از دشمن مشاهده نشد اما بعد از ظهر چند فروند هواپیمای دشمن با قصد بمباران مواضع رزمندگان ایرانی، اشتباهاً مواضع قوای خودشان را بمباران کردند.

در شب دوم، لشکر ویژه شهدا روی ادامه یال گرده رش، با یک گردان از لشکر 57 عبور کرده و آن را تصرف کرد.

عراقی ها پس از عقب نشینی از گرده رش، از روز سوم عملیات با تیپ های 31، 77 و 83 از دو محور به مواضع نیروهای خودی در میان قله های 2 و 3 و همچنین به قله 2 حمله کردند، اما رزمندگان ایرانی آنها را عقب زدند.

از روز سوم آذر 1366، نیز نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق روی ارتفاع «ویولان» عملیات خود را آغاز کردند. در پی این اقدام، دشمن توجه خود را به آن محور معطوف کرد و موفق شد پس از چند روز درگیری اتحادیه را وادار به عقب نشینی کند. در مجموع عملیات نصر 8 پس از یک هفته با موفقیت کامل پایان یافت.

رزمندگان اسلام در عملیات نصر 8، به طور100 درصد به هدف های خود دست یافتند. در واقع، با تصرف ارتفاع گرده رش، یک سرپل مناسب و جاپای مطمئن در آن سوی رودخانه قلعه چولان، برای اقدامات بعدی به دست آمد.

در این عملیات، دشمن متحمل تلفات نیروی انسانی و تجهیزات زیادی شد و 200 تن از آنها نیز به اسارت نیروهای خودی درآمدند. همچنین، تیپ های 39، 74، 77 و 83 و برخی یگان های دیگر دشمن آسیب دیدند. علاوه بر این، مقداری از سلاح، مهمات و تجهیزات دشمن نیز منهدم و یا به غنیمت گرفته شد.

مناطق آزاد شده:

شهر «ماووت» و ارتفاعات 1426 ، 1428 ،1391 ، چندین پاسگاه مرزی عراق بر روی ارتفاعات گرده رش، روستاهای «گمالان زور» ،«گمالان خوارد»، «برگر بالا»، «برگر پایین».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۱۸
ندا حقانی شمامی


‍ "تقدیم به رهبرم سید علی" 


شک نکن در جگر و غیرت ایرانی ها

نبریمت سر بازار چو کنعانی ها


نگذاریم بنی ساعده تکرار شود

باز تکرار همان بی سرو سامانی ها


کاش قدری محک تجربه آید به میان

تا سیه روز شوند این عربستانی ها


خواب از چشم پر از ترس شما میگیرد

مالک اشتری از نسل سلیمانی ها


یا علی گفتیم و از نام علی میترسند

خیل وهابی و تکفیری و سفیانی ها


شاعران، شعر حماسی و ولایی بدهید

به کــریــمـی و مــطـیــعــی و نـــــریــمــانـــی هـا


ذکر سربند من امروز فقط خـــامـــنـــه ایـــســت

نام زیبای تو شد زینت پیشانی ها


باید عـمـار، شویم حادثه ها در راهند

تا کنیم دور از او ، گرد پریشانی ها


مهدیا … ما همه از طایفه سلمانیم

هرچه خواهد بشود پای علی میمانیم


مااهل کوفه نیستیم علی تنها بماند

https://t.me/joinchat/AAAAAEFlNmQSnrnRgFeeTA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۳۸
ندا حقانی شمامی


پسندیدم

در ابتدای ورودی کانال، شهید «محمد حسن طوسی» و «حمید نوبخت» چند متری از بنده و حاج آقا مقدس فاصله داشتند. سر و کله هلی‌کوپترهای عراقی پیدا شد با شلیک پی در پی موشک از سوی هلی کوپترهای عراقی برای دقایقی زمین گیر شده بودیم. پس از حمله از جای خود بلند شدیم اما هر چه شهیدان طوسی و نوبخت را صدا کردیم، جوابی نشنیدیم...

بخش پایداری تبیان
شهید طوسی و نوبخت

«احمد دواتگر» جانباز و آزاده مازندرانی به بهانه سالگرد سردارن شهید «محمد حسن طوسی» و «حمید نوبخت» در عملیات «کربلای 8»، خاطره ای را روایت کردند که در ادامه می آید:

30 سال از آن حماسه‌ای که فرزندان خمینی کبیر (ره) در 18 فروردین سال 1366 خلق کرده بودند، گذشته است؛ حماسه‌ای که به نام عملیات کربلای 8 در کربلای ایران یعنی شلمچه و با رمز «یا صاحب الزمان (عج)» در شرق بصره رقم خورده بود.

غروب آن عملیات را خوب به یاد دارم خصوصا سکوتی که ساعاتی قبل از آن عملیات، سراسر منطقه‌ی شلمچه را فرا گرفته بود. آن روز به اتفاق حاج آقا مقدس فرمانده گردان مکانیزه در خط اول مستقر شده بودیم. با تاریک شدن هوا گردانی که قرار بود آن شب خطوط مثلثی شکل دشمن را بشکنند وارد خط شده و حال و هوای خاصی در طول خطوط مقدم ایجاد کرده بودند؛ حال بماند که آن شب فرزندان آقا روح‌الله (ره) با چه خون دل خوردنی توانستند آن خط و دژ مستحکم عراق را تسخیر نمایند اما همچنان در ذهنم آن آتیش شدید دشمن که وجب به وجب و یا بهتر بگویم نقطه به نقطه آن منطقه را زیر آتش خود گرفته بود، به یادگار باقی مانده است تا آنجا که توی یک سنگر دو نفره با حاج آقا مقدس برای ساعاتی زمین گیر شده بودیم.

یادمه شدت آتش توپخانه عراق به قدری سنگین بود که تا صبح، چند باری شهادتین خود را بر زبان جاری کرده بودیم زیرا در آن لحظات احتمال شهادت را دور از انتظار نمی‌‌دانستیم. انگار سنگرمان با هر گلوله، توپ و یا خمپاره‌ای که در اطرافمان فرود می آمد در حال جابجایی بود، برخی مواقع نیز وقتی در آن واحد چند گلوله با هم کنار سنگرمان فرود می آمد حس می‌کردیم که انفجار این گلوله‌ها چند سانتی ما را هم جابجا کرده است.

با روشن شدن هوا حاج آقا مقدس گفت: دواتگر بی‌سیم را بردار تا برویم سنگر آقا مرتضی، من هم بدون معطلی بی‌سیم را روی کولم گذاشتم و به سمت سنگر آقا مرتضی قربانی (فرمانده وقت لشگر ویژه 25 کربلا) که در چند متری سنگر ما قرار داشت دویدیم، در ابتدای ورودی سنگر، عزیز دل ما سردار شهید «محمد حسن طوسی» قائم مقام و فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر و شهید «حمید نوبخت» فرمانده تیپ 2 لشگر حضور داشتند که برای دقایقی کنار آن ها ایستادیم.

تا آقا مرتضی چهره‌ی سیاه ما را به واسطه‌ی انفجار گلوله‌های متعدد دید، گفت: برای خودتان از دبه شیری که کنار سنگر قرار داره توی لیوان بریزید. هنوز مزه آن یک لیوان شیر که توی لیوان قرمز رنگ پلاستیکی برای خودمان ریخته بودیم آن‌ هم در فضایی پر از دود و باروت منطقه، از یادم نمی رود. دقایقی بعد آقا مرتضی به شهید طوسی، نوبخت و حاج آقا مقدس دستور داد تا به سمت کانالی که بچه‌ها شب قبلش به خط دشمن زده بودند، رفته و پس از بررسی اوضاع و احوال منطقه ببینند چگونه می‌توان شهدا و مجروحین را به عقب انتقال داد.

با ابلاغ این دستور راه افتادیم، در ابتدای ورودی کانال، شهید طوسی و نوبخت چند متری از بنده و حاج آقا مقدس فاصله داشتند. هنوز دقایقی از ورودمان به کانال نگذشته بود که سر و کله هلی کوپترهای عراقی پیدا شد با شلیک پی در پی موشک از سوی هلی کوپترهای عراقی برای دقایقی زمین گیر شده بودیم پس از پایان آتش دشمن از جای خود بلند شدیم اما هر چه شهیدان طوسی و نوبخت را صدا کردیم، جوابی نشنیدیم.

انگار که تا لحظاتی قبل اصلا آنها در چند متری ما قرار نداشتند با حاج آقا مقدس کلی داخل کانال را گشته بودیم تا بلکه آثاری از آن‌ها پیدا کنیم، ولی هیچ اثری از آن‌ها نبود که نبود. با شرمندگی برگشتیم پیش آقا مرتضی و با بیان حادثه شکل گرفته برای ایشان وی برای لحظاتی مکث کرد و پس از آن سرش را پایین انداخت و ...

یاد همه شهدای این عملیات خصوصا شهیدان طوسی و نوبخت همواره گرامی باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۱۴
ندا حقانی شمامی