پنجمین جشنواره بین المللی «افشای حقوق بشر آمریکایی» فراخوان شد

دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی فراخوان پنجمین دوره جشنواره علمی و هنری «افشای حقوق بشر آمریکایی» را اعلام کرد.

به گزارش روابط عمومی دبیرخانه مردمی افشای حقوق بشر آمریکایی، دکتر اسماعیل آجرلو دبیر این جشنواره ضمن اعلام این خبر افزود: این دبیرخانه مردمی پنجمین دوره جشنواره حقوق بشر آمریکایی را در گرایش‌های هنری و رسانه‌ای به همراه اولین مسابقه ملی حقوقی یا موت کورت را با موضوع «تروریسم هنری- رسانه ای آمریکا» فراخوان نموده است.

آجرلو افزود: موضوع محوری این دوره تروریسم هنری- رسانه‌ای پیرامون ترور سپهبد شهید سلیمانی است که به شکل ویژه به عملکرد اینستاگرام در حذف و سانسور آثار هنری و رسانه‌ای در ایام شهادت شهید سلیمانی می پردازد.

مسئول دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی ادامه داد: مهلت ثبت نام گروه‌های علمی و حقوقی برای شرکت در مسابقه ملی مطالبه گری حقوقی پیرامون تروریسم هنری- رسانه‌ای آمریکا در ایام ترور شهید سلیمانی تا روز ۲۵ تیر ماه است. در بخش هنری و رسانه‌ای نیز گروه‌های کارشناسی ضمن رصد بهترین آثار هنری و رسانه‌ای در موضوع شهادت شهید سلیمانی، برگزیدگان را مشخص و تقدیر خواهند نمود.

گفتنی است علاقمندان جهت کسب اطلاع از پنجمین دوره جشنواره علمی- هنری افشای حقوق بشر آمریکایی و همچنین شرکت در مسابقه ملی یا موت کورت تروریسم هنری رسانه‌ای آمریکا می‌توانند به دبیرخانه مجازی به آدرس  www.us-humanrights.com مراجعه نمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۱۱
ندا حقانی شمامی
بخش اول/دفاع پرس گزارش می‌دهد؛

 

بازخوانی ماجراهای پر فراز و نشیب جنایات آمریکا علیه ملت ایران در هفته پیش رو، سیاهه از فجایع و ظلمات را به ذهن هر انسان آزاده‌ای متبادر می‌کند که بی‌درنگ نام آمریکا در آن به عنوان بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان برجسته می‌شود.

 
کد خبر: ۸۹۰۲۵
 
 

بازخوانی جنایت‌های حقوق بشر آمریکایی در جهان+ تصاویر

به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، بازخوانی ماجراهای پر فراز و نشیب جنایات آمریکا علیه ملت ایران در هفته پیش رو، سیاهه از فجایع و ظلمات را به ذهن هر انسان آزادهای متبادر میکند که بیدرنگ نام آمریکا در آن به عنوان بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان برجسته میشود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز روز ششم تیرماه سال گذشته در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای استان تهران، به حق با یادآوری این موضوع، پیشنهاد نامگذاری هفتم تا دوازدهم تیر ماه را به عنوان هفته «حقوق بشر آمریکایی» ارائه نمودند.

اما اهمیت این هفته چیست؟ و چه پیامدهایی باید داشته باشد؟ با توجه به رویارویی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا بر سر میز مذاکرات هستهای نباید فراموش کنیم که با چه کسانی سر میز مذاکره نشستهایم. آمریکا همچنان رفتارهای ضدبشری را با ابزارهای متفاوت ادامه میدهد. تحریم و تهدید دو نمونه از ابزارهای فعلی آمریکا در مواجهه با ملت ایران است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز همواره بر شناخت دقیق دشمن تاکید ویژه کردند.

جهان امروز در حالی گام به عرصه هزاره سوم نهاده است که حمایت از حقوق بشر بسان یکی از کلیدیترین خواستههای جامعه جهانی است و این کلیدواژه هر روز بارها و بارها از زبان حاکمان و سردمداران جهان شنیده میشود، و این در حالی است که بسیاری از قدرتهای بینالمللی تنها از آن به عنوان ابزاری جهت تثبیت و یا ارتقای موقعیت بینالمللی خود استفاده میکنند. یکی از این قدرتها دولت آمریکا است که همواره خود را ابرقدرتی جهانی در عصر کنونی میپندارد و ظاهرا خود را در صف اول حمایت از حقوق بشر قرار داده است.

پرونده جنایات آمریکا، نه فقط در موضوع ایران به عنوان یک قدرت برتر منطقهای و تهدید کننده منافع آنها در منطقه، بلکه در تمام اقصی نقاط جهان آنهم نه در یک دوره، بلکه از آغاز تولد این شیطان بزرگ بسیار قطور و سنگین شدهاست. از کشتار سرخپوستان و استعمار سیاهان و دوران سیاه بردهداری که بگذریم، جنگهای جهانی عرصه جدی تبلور نقض حقوق بشر و زیرپا گذاشتن انسانیت توسط آمریکاست.

آمریکا با حضور در جنگ دوم جهانی که به مرگ 52 میلیون نفر منجر شد از عاملین وقوع بسیاری از کشتارهای این واقعه غمناک محسوب میشود. علاوه بر درگیری با نیروهای وابسته به جناح آلمان، نیروهای آمریکایی بارها اقدام به انجام کشتارهای غیر انسانی کردهاند، بطور مثال نیروهای این کشور در سال 1945 تمام آلمانیهای به اسارت گرفته شده در داخائو را تیرباران کردند که به مرگ صدها تن انجامید.

همچنین در بمباران شهر درسدن در غرب آلمان 5500 بمبافکن نیروی هوایی بریتانیا و نیروی هوایی ارتش آمریکا 3900 تن بمب انفجاری قوی و بمبهای آتشزا را طی 4 یورش، در کمتر از 15 ساعت بر روی شهر ریختند و 34 کیلومتر مربع از شهر را ویران کردند. در آتشسوزی بزرگی که در نتیجه بمباران رخ داد، بقایای شهر نیز نابود شد. تعداد کشته شدگان حاصل از این بمباران از 34 هزار نفر تا 134 هزار نفر گفته شده است که اکثر قریب به اتفاق آنان غیر نظامی بودند.

انفجار اتمی در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی را شاید بتوان یکی از بزرگترین جنایتهای تاریخی آمریکا قلمداد کرد که به مرگ آنی 220 هزار تن منجر شد. صدها هزار تن نیز طی سالهای پس از آن بر اثر تاثیرات آن فاجعه دچار بیماریهای حاد شدند. فاجعه فوق در سال 1945 و در پی تسلیم نشدن ژاپن در جنگ دوم جهانی از سوی آمریکا صورت پذیرفت.

هیروشیما

بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی تا به امروز تنها موارد استفاده جنگی از سلاح هستهای در جهان است. از ویرانیهای جنگ دوم جهانی، تنها دو کشور آمریکا و شوروی به عنوان قدرتهای نو ظهور جهانی سر برآوردند و توانستند نقش عمدهای در تصمیمگیریهای جهانی بعد از این اتفاق داشته باشند.

نبرد آمریکا در ویتنام شاهد بیشترین کشتارها پس از جنگ دوم جهانی بودهاست که در آن قریب به 2.5 میلیون نفر که عمدتا غیرنظامیان ویتنامی اعم از زن و کودک بودهاند، کشته شدهاند. مدارک مستندی در خلال این تنش (1955 تا 1975) و پس از آن به ثبت رسیده که حاکی از تجاوزهای گسترده نیروهای آمریکا قبل از کشتار زنان ویتنامی و قطعه قطعه کردن آنها و  قطع عضوشان بوده است.


ویتنام 

همچنین آمریکاییها در دهههای اخیر نیز، با به راه انداختن جنگهای عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، آتش ناامنی و بیثباتی در منطقه خاورمیانه را برای سالهای متمادی افروخته نگه داشتهاند. آتشی که روز به روز بر هیزم آن افزوده شده و شعلههای سوزانش حتی دامن خود آمریکاییها و اروپاییان را نیز گرفتهاست.

نیروهای آمریکا در سال 2001 و در راستای آنچه مبارزه با تروریسم و مقابله با نیروهای القاعده نامیدند، مبادرت به اشغال افغانستان کردند. در خلال این جنگ و سالهای پس از آن بارها اقدامات خشونتآمیز و غیر انسانی از سوی نیروهای این کشور صورت پذیرفت که صدای رئیس جمهور افغانستان را نیز در آورد. در طول این سالها صدها هزار شهروند افغانستانی توسط نیروهای ناتو کشته شدهاند، این در حالی است که اخیرا برخی گزارشها از گفتوگوی پنهانی میان آمریکا و طالبان حکایت دارد.

همچنین منابع عراقی اعلام کردهاند از زمان اشغال عراق در سال 2003 تا خروج اخیر نیروهای آمریکایی از این کشور بیش از یک میلیون شهروند این کشور کشته شدهاند. به گفته این منابع صدها هزار تن نیز مجروح شده و با بیماریهای حادی ناشی از بمبهای غیر مجاز استفاده شده از سوی نیروهای آمریکای در طول اشغال روبرو شدهاند. رقمهای فوق در حالی صورت پذیرفته که نیروهای آمریکایی هدف ظاهری خویش را آزادسازی این کشور از دست صدام حسین و اعطای دموکراسی به عراقیها عنوان کردهاند. اما آنچه که امروز مردم عراق به عنوان میراث دموکراسی آمریکایی با آن مواجه هستند چیزی نیست جز تروریسم تکفیری و جنگ نیابتی که آرامش و آسایش را از آنان ربوده است.


عراق

نقش آمریکا در بحران سوریه نیز به وفور مشاهده میشود. بحرانی که قریب به پنج سال است ادامه دارد؛ طی این سالها بیش از 2 میلیون نفر کشته و یا زخمی شدهاند و همچنین این بحران 11 میلیون نفر آواره برجای گذاشته و خسارات سنگینی بر زیرساختهای شهری و امکانات دولتی سوریه وارد کرده است. حدود صد گروه تروریستی در این کشور علیه حکومت مشروع بشار اسد مبارزه میکنند که برخی از این گروههای تروریستی توسط آمریکاییها و متحدان منطقهای آنها به انواع سلاحهای دفاعی و تهاجمی جهت دستیابی به اهداف ترسیم شده خود تجهیز شدهاند و روزانه مردم بیگناه سوریه را هدف حملات تروریستی قرار میدهند؛ که این حملات نمونهای از حقوق بشر آمریکاییها است. چراکه مقامات آمریکایی ادعا میکنند، مخالف ناقضان حقوق بشر هستند در حالیکه با ارسال تسلیحات و مهمات پیشرفته خود به سوریه و یمن به ناقضان حقوق بشر در ریختن خون مردم کمک میکند تا آنها بهتر حمام خون در این کشورها به راه بیندازند.


سوریه

اما آمریکا نقش خود را در یمن چگونه ایفا میکند؟ عربستان سعودی ضمن ائتلاف با برخی کشورهای عربی منطقه و با چراغ سبز آمریکا از ششم فروردین 94 حملات گسترده علیه یمن را کلید زد تا از این طریق بتواند «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری مستعفی و فراری یمن را به قدرت بازگرداند. 15 ماه از تجاوز عربستان به خاک یمن میگذرد که در جریان این تجاوز تقریبا 6هزار نفر کشته و بیش از 31 هزار نفر نیز زخمی شدهاند؛ که 300 نفر از کشتهشدهها از میان کودکان است و میلیونها نفر نیز آوراه شدهاند.

بارها مشاهده شدهاست که ائتلاف عربی به رهبری عربستان در بمباران مردم یمن از بمبهای خوشهای که ساخت آمریکا میباشد، استفاده کردهاست، تا جاییکه تحلیلگران نظامی بر این باور هستند که یمن به آزمایشگاه سلاحهای ممنوعه آمریکا تبدیل شدهاست. این در حالی است که تاکنون نهادهای بینالمللی و کشورهای غربی که ادعای مدافع حقوق بشر را دارند، جز صدور تعدادی بیانیه، اقدام قابل توجهی برای جلوگیری از جنایتهای این رژیم کودککش و مورد حمایت آمریکا انجام ندادهاند. پیدا شدن بمبهای خوشهای ساخت آمریکا در یمن فقط گوشهای از جنایتهای این کشور علیه ملت بیگناه یمن است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۱۰
ندا حقانی شمامی

 

گزارش عملکرد آمریکا در حوزه حقوق بشر قرائت شد

در جلسه علنی امروز مجلس، گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درباره عملکرد آمریکا در حوزه حقوق بشر قرائت شد.

به گزارش مشرق، در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درباره عملکرد ایالات متحده آمریکا در حوزه حقوق بشر از سوی علی نجفی‌خوشرودی سخنگوی این کمیسیون قرائت شد.

بیشتر بخوانید:

گزارش مجلس درباره عملکرد حقوق بشری آمریکا

متن این گزارش به شرح زیر است:

 

مقدمه

 

ایالات متحده آمریکا در دهه‌های گذشته همواره داعیه دفاع از مبانی و اصول حقوق بشر را داشته و بر این اساس به خود اجازه داده تا در خصوص وضعیت و شرایط حقوق بشر در سایر کشورها اظهارات مداخله جویانه داشته باشد. بررسی دقیق مواضع حقوق بشری آمریکا به صراحت تأیید کننده این واقعیت است که دولتمردان این کشور موضع‌گیری در خصوص وضعیت حقوق بشر در جهان را بر مبنای ترجیحات و منافع سیاسی انجام می‌دهند و همین رویه موجبات استفاده ابزاری آمریکا از موضوع حقوق بشر را در سطح بین المللی فراهم ساخته است. نکته مهم و تأسف بار این است که چنین قضاوت‌های سوگیرانه و جانبدارانه، مبنای عمل سیاسی آمریکا در ارتباط با کشورهای هدف قرار می‌گیرد و از جمله وضع تحریم‌های اقتصادی و تحمیل فشارهای سیاسی علیه کشورهای مستقل، بر مبنای همین قضاوت‌های نادرست توجیه می‌شود. فراتر از این بحث، نکته مبنایی و مهم دیگری وجود دارد که توجه به آن از اهمیت اساسی برخوردار است. دولت ایالات متحده در حالی که بر کرسی قضاوت در خصوص عملکرد حقوق بشری سایر کشورها تکیه می‌زند که خود در داخل نیز به طور مکرر و فاحش حقوق بشر را نقض می‌کند. طبعاً چنین وضعیتی موید عدم صلاحیت واشنگتن برای ارزیابی وضعیت حقوق بشر در سایر کشورهاست و هرگونه حقی را از این کشور برای طرح ادعاهای بشر دوستانه سلب می‌کند. با توجه به این واقعیات است که مقام معظم رهبری همواره بر تلاش برای افشای ماهیت ضد حقوق بشری دولت آمریکا تأکید داشته‌اند تا بدین ترتیب عدم صداقت و صلاحیت آمریکا در پیگیری مسائل حقوق بشری به تصویر کشیده شود.

در راستای اجرای «قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه مصوب ۱۳۹۶/۰۵/۲۲ مجلس شورای اسلامی»، گزارش حاضر که با همکاری مرکز پژوهش‌های مجلس تهیه شده است، به بررسی عملکرد حقوق بشری آمریکا در سال ۱۳۹۷ می‌پردازد. این گزارش موارد نقض حقوق بشر توسط آمریکا را در دو سطح داخلی و بین المللی تشریح می‌کند.

 

بخش اول- نقض حقوق بشر توسط آمریکا در سطح داخلی

 

وضعیت وخیم حقوق بشر در داخل آمریکا را می‌توان بر اساس موضوعات و محورهای مختلفی به شرح ذیل توضیح داد:

۱. آزادی حمل سلاح و نقض حق حیات شهروندان

قانون حمل آزادانه سلاح از جمله مواردی است که جان و حریم شخصی شهروندان آمریکایی را به مخاطره انداخته و حق حیات و امنیت را از آنها سلب کرده است؛ به طوری که ۸۲ درصد از کشتارهایی که با سلاح گرم صورت می‌گیرند در ایالات متحده رخ می‌دهند. ۷۵ درصد کشتارها در آمریکا با سلاح صورت می‌گیرد که این آمار ظرف دو سال گذشته ۳۰ درصد افزایش داشته است. شایان توجه است که سلاح گرم دومین دلیل حائز اهمیت مرگ در کودکان و نوجوانان آمریکایی و نخستین دلیل مرگ کودکان و نوجوانان سیاه پوست در این کشور است. سالانه نزدیک به ۱۶۰۰ کودک و نوجوان با اسلحه به قتل می‌رسند که بخشی از آن ناشی از خشونت‌های خانگی است؛ بر این موارد می‌توان تیراندازی‌های مدارس را نیز اضافه کرد. طبق گزارش منابع آمریکایی به طور میانگین در هفته، یک بار شاهد تیراندازی در مدارس هستیم. سال ۲۰۱۸، با ۹۴ مورد تیراندازی در مدارس با رشد ۶۰ درصد افزایش نسبت به سال قبل از آن مواجه بوده است. آمارها به خوبی نشانگر فجایع ناشی از موضوع حمل آزادانه سلاح و تهدید حیات و امنیت شهروندان هستند؛ اما دولتمردان آمریکا با طرح مباحث مختلف، موضوع محدودیت و کنترل اسلحه را به حاشیه می‌برند.

۲. خشونت پلیس

پلیس آمریکا برخلاف عرف متعارف که می‌باید رکن اساسی حقوق شهروندی را تأمین کند، حقوق مردم آمریکا به ویژه سیاه پوستان را مورد تعرض قرار می‌دهد و گزارش‌ها حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۷ نیروهای پلیس تنها ۱۴ روز مرتکب خشونت نشده‌اند. تا اوایل دی ماه این سال نیز آمار این خشونت‌ها به ۱۱۶۶ مورد رسید. در آمریکا تعداد زیادی از شهروندان توسط پلیس کشته و یا مصدوم می‌شوند که در این بین سیاه پوستان به نسبت از سهم بیشتری برخوردارند. آنچه در این رابطه حائز اهمیت است اینکه در این کشور نه تنها برخورد قانونی با پلیس در راستای سوءاستفاده از قدرت و هنجارشکنی‌های اخلاقی آن صورت نگرفته، بلکه به منظور توجیه موضوعاتی از این دست، بعضاً به موازین قانونی نیز استناد می‌شود.

۳. محکومیت‌های شدید قضائی

وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش‌های سالانه خود از وضعیت حقوق بشر در جهان، برخی کشورها را در مورد محکومیت‌های قضائی مورد نکوهش قرار داده و رویه آنها را ناقض حقوق بشر معرفی می‌کند؛ در حالی که در این کشور مواردی از محکومیت‌های قضائی وجود دارد که به گزارش مراجع حقوق بشری نقض مسلم حقوق زندانیان محسوب می‌شود. آمریکا دستگاه قضائی جمهوری اسلامی ایران را به دلیل اجرای شریعت اسلامی از جمله در مورد حکم اعدام مورد انتقاد قرار می‌دهد اما خود اعدام را از طریق غیر انسانی چون تزریق‌های مرگبار، صندلی‌های اعدام الکتریکی و … در این کشور به اجرا می‌گذارد. این قبیل اعدام‌ها در بخش قابل توجهی از ایالت‌های آمریکا مجاز است به طوری که از ابتدای سال ۲۰۱۸ تا اواسط دی ماه ۱۳۹۷ (پایان سال میلادی) حدود ۲۵ نفر در هشت ایالت به شیوه‌های غیر انسانی محکوم به مرگ شده‌اند.

۴. نقض حقوق مسلمانان

در آمریکا تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی کاملاً آشکار است و در این میان، تبعیض علیه مسلمانان در رتبه اول قرار دارد. موج تبلیغاتی علیه اسلام سبب تشدید اسلام هراسی و اسلام ستیزی و جرایم ناشی از انزجار بر ضد مسلمانان در آمریکا شده است؛ بسیاری از اقدامات علیه مسلمانان، سازمان‌ها و ادارات اسلامی آمریکا با نام اجرای قانون، بدون اقامه اتهام متقن و محکمه پسند انجام می‌گیرند. در این زمینه، مسلمانان آمریکایی بارها بدون دلیل، هدف بازرسی‌های ضدتروریستی اف. بی. ای قرار گرفته‌اند.

با وجود آنکه مسلمانان تنها کمتر از یک درصد جمعیت شهروندان آمریکایی را تشکیل می‌دهند، اما ۲۵ درصد از پرونده‌های شکایت مرتبط با تبعیض شغلی از سوی مسلمانان صورت می‌پذیرد. از جمله آنکه در برخی موارد، مسلمانان به دلیل اعتقادات دینی از کار اخراج یا دچار سایر محدودیت‌های شغلی می‌شوند؛ از جمله در آذرماه ۱۳۹۷، بانوی مسلمانی که در فروشگاهی در آمریکا مشغول به کار بود اعلام کرد که مسلمان بودن او سبب اعمال برخی تبعیض‌ها چون کاستن از ساعت کاری، دستمزد پایین و سایر مسائل شده است. این در حالی است که برخی بانوان مسلمان نیز از پذیرفته نشدن در مشاغل حرفه‌ای به دلیل محجبه بودن شکایت دارند. تبعیض علیه مسلمانان در آمریکا حتی در مدارس این کشور نیز اعمال می‌شود به نحوی که ۵۵ درصد از دانش آموزان مسلمان اظهار کرده‌اند که به دلیل هویت مذهبی خود در مدارس مورد تعرض قرار گرفته‌اند و از آنها زورگیری شده است و یک پنجم آنها نیز اظهار داشته‌اند که از طرف اولیای مدرسه مورد تبعیض قرار می‌گیرند.

شایان توجه است که از زمان روی کار آمدن ترامپ، تبعیض‌ها علیه مسلمانان در آمریکا تشدید شده است به گونه‌ای که بر اساس یافته‌های مرکز پژوهشی پیو، مسلمانان آمریکا از آینده کشور و جایگاه خود در جامعه آمریکا در دوره ترامپ ابراز نگرانی کرده و رئیس جمهور و حزب جمهوری خواه را مخالف مسلمانان قلمداد می‌کنند. دونالد ترامپ موضوع اسلام هراسی را به ابزاری برای تحقق سیاست‌های خود تبدیل ساخته و با اقداماتی نظیر ممنوع ساختن ورود اتباع برخی کشورهای مسلمان به روند اسلام هراسی و اسلام ستیزی در این کشور دامن زده است. سیاست‌های اسلام هراسانه دولت ترامپ به حدی بوده است که ۵۶ درصد از شرکت کنندگان آمریکایی در یک نظر سنجی که در آبان ۱۳۹۷ انجام شد حتی نسبت به ساخت مسجد در نزدیکی محل خانه خود ابراز نگرانی کرده و در واقع با آن مخالف بوده‌اند. جالب آنکه در این نظر سنجی، ۷۴ درصد از پاسخ دهندگان تأیید کرده‌اند که حجم زیادی از تعصب و سیاست‌های سختگیرانه علیه مسلمان در آمریکا اعمال می‌شود. اسلام هراسی و تأثیر آن بر مردم آمریکا بعضاً در قالب واکنش به حجاب زنان مسلمان نیز تبلور پیدا می‌کند. حمله به مادر و دختری در اوکلاهاما در اوایل سال ۲۰۱۹ در این راستا قابل ارزیابی است. این دو بانو که در حال بازدید از شهر اوکلاهاما و برج ریونیون بودند مورد حمله فردی قرار گرفتند که خطاب به آنها خواستار بازگشت به کشور خودشان بوده است.

۵. تبعیض نژادی

مقامات آمریکایی به رغم تأکید ظاهری بر حقوق مدنی و سیاسی، در عمل توجهی به رفع مشکلات ناشی از تبعیض نژادی در این کشور نداشته‌اند. اقلیت‌های نژادی پرشمار و متنوعی در آمریکا زیست می‌کنند که در بین آنها، سیاه پوستان با جمعیتی بالغ بر ۴۰ میلیون نفر یعنی ۱۳ درصد از کل جمعیت آمریکا، بزرگترین اقلیت قومی در این کشور محسوب می‌شوند. با این حال از تبعیض و رفتارهای نابرابر رنج می‌برند. سیاهپوستان اکثریت قربانیان قتل‌های با اسلحه را در امریکا تشکیل می‌دهند. آنها ۱۰ برابر بیشتر از سایرین در معرض خطر مرگ با سلاح هستند و این آمار در رابطه با مردان به ۱۶ برابر نیز می‌رسد. آنها همچنین بیش از سه برابر سفیدپوستان در معرض خشونت پلیس قرار دارند. از سوی دیگر فرصت‌های شغلی نیز در میان سفید پوستان و سیاهپوستان به صورت نابرابر توزیع شده است. نرخ بیکاری، میزان ساعات کار و درآمد سیاه پوستان نشان از استمرار تبعیض از گذشته تا به امروز دارد و این امر در حالی است که وضعیت سفید پوستان در این زمینه در حال ارتقا و بهبود است.

۶. نقض حقوق زنان

سالیانه میلیون‌ها زن در ایالات متحده از خشونت‌های خانگی رنج می‌برند. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده از سوی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا، از هر ۵ زن حداقل یک نفر در طول زندگی خود مورد تجاوز قرار گرفته است. همچنین در این کشور ۴۳.۶ درصد از زنان، برخی از انواع خشونت جنسی را در طول زندگی تجربه کرده‌اند. خشونت‌ها علیه زنان در آمریکا در قالب تعرضات جنسی و خانگی و نیز بهره برداری از زنان در فیلم‌ها و تبلیغات پورنو انجام می‌شود. بر اساس داده‌های موجود می‌توان استنباط کرد که رعایت حقوق زنان در ایالات متحده در بسیاری مواقع امری ریاکارانه و فریبنده است. مطابق با تحقیقات انجام شده در مؤسسه تامسون رویترز، آمریکا در بین ۱۰ کشور نخست ناامن برای زنان قرار دارد؛ رتبه‌ای که در حداقل یک دهه بدون تغییر باقی مانده است.

۷. نقض حقوق پناهجویان

آمریکا یکی از کشورهایی است که بیشترین ترافیک مهاجرپذیری را دارا می‌باشد. بنابراین با توجه به مواضع اعلامی حقوق بشری انتظار می‌رود که رئیس جمهور این کشور پناهندگی و پناه جویی به ویژه در مورد مناطق بحران‌زده‌ای چون سوریه را به عنوان موضوعی بشر دوستانه در دستور کار قرار دهد؛ اما شاهد هستیم که در سال ۲۰۱۸ تنها ۱۱ پناهجوی سوری در آمریکا مورد پذیرش قرار گرفتند. میزان پذیرش پناهجویان با روی کارآمدن ترامپ به پایین‌ترین میزان در ۳۰ سال اخیر رسیده است. پناهجویان در ایالات متحده تنها با موضوع کاهش پذیرش روبرو نیستند، بلکه حقوق آنها در مواردی چون حفظ رکن خانواده، لغو «برنامه کودکان آمریکای مرکزی» برای پیوستن به والدین خود در آمریکا و جدایی کودکان از والدین، حفظ شأن انسانی مانند برنامه «تحمل صفر» در مرز مکزیک مبنی بر ممانعت از ورود مهاجران غیرقانونی در مرز تگزاس / مکزیک و در قالب ساخت دیواری مرزی و دستگیری پناهجویان، نقض می‌شود.

۸. نقض حریم خصوصی

ایالات متحده آمریکا علی رغم شعارهای بشر دوستانه و احترام به حریم خصوصی افراد، ناقض حقوق فردی شهروندانش در این زمینه است و البته به منظور قانونی جلوه دادن چنین اقداماتی «لایحه میهن دوستی» را به تصویب رسانده است. البته پس از افشاگری‌های اسنودن در رابطه با اینکه اطلاعات شهروندان آمریکا به راحتی در اختیار سرویس‌های جاسوسی قرار می‌گیرد و به دنبال آن دادگاه نظارت و اطلاعات خارجی به غیر قانونی بودن برنامه‌های جاسوسی آمریکا رأی داد، آژانس امنیت ملی آمریکا میلیون‌ها دلار هزینه کرد تا شرکت‌های فناوری را به همکاری وادارد. فیس‌بوک با حدود ۲ میلیارد کاربر از جمله شرکت‌هایی است که امنیت اطلاعات کاربران را نقض می‌کند و از سال گذشته تاکنون دچار رسوایی‌های متعدد امنیتی شده و بهانه کافی برای دخالت دولت در امور خصوصی شهروندان و نقض حریم آنها را فراهم آورد تا از طریق بهره گیری از فناوری‌های جدید و به روز اقدام به طراحی نرم افزارهایی نماید تا دسترسی به اطلاعات کاربران نه تنها در خارج، بلکه در داخل کشور را فراهم سازد.

۹. نقض حقوق مطبوعات و رسانه‌ها

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا آشکارا نفرت خود را از رسانه‌ها بیان می‌کند. وی با خطاب قرار دادن رسانه‌ها به عنوان «دشمن مردم»، جنگ علیه آزادی بیان را شروع کرده و سبب شده تا جایگاه ایالات متحده در ارزیابی جهانی آزادی رسانه‌ها تنزل کرده و سبب شده تا جایگاه ایالات متحده در ارزیابی جهانی آزادی رسانه‌ها تنزل یابد. کارشناسان سازمان ملل اظهار داشته‌اند که سیاست رسانه‌ای ترامپ زمینه افزایش تهدید و خشونت علیه خبرنگاران را به دنبال داشته است. آنها صراحتاً بیان کرده‌اند که «حملات ترامپ به رسانه‌ها با تعهدات این کشور در خصوص آزادی مطبوعات و حقوق بین الملل در تناقض می باشد» و در ادامه اضافه می‌نمایند که در قالب یک استراتژی، رفتار ترامپ نوعی برنامه‌ریزی محسوب می‌شود تا بتواند حقایقی قابل اثبات را انکار و پنهان نماید. شایان توجه است که سیاست رسانه‌ای ترامپ، در سال گذشته زمینه اعتراض روزنامه‌نگاران و واکنش آنها در قالب ثبت یادداشتی مستقل را به دنبال داشت.

 

بخش دوم- نقض حقوق بشر توسط آمریکا در سطح بین‌المللی

 

نقض حقوق بشر توسط آمریکا در سال ۱۳۹۷ محدود به قلمرو داخلی این کشور نبوده، بلکه اقدامات فرامرزی آن نیز در بسیاری موارد ناقض حقوق انسان‌ها بوده است. در اینجا صرفاً به بخشی از این اقدامات اشاره می‌شود.

۱. حمایت آمریکا از تروریسم

حمایت از تروریسم و گروه‌های تروریستی که در خدمت منافع آمریکا بوده‌اند سیاست دیرین دولت این کشور بوده است. به ویژه در منطقه غرب آسیا، ایجاد تروریسم از سوی آمریکا در دوره جنگ سرد با بنیان نهادن و تأمین مالی برخی جریان‌ها به منظور ممانعت از نفوذ شوروی در منطقه شکل گرفت که در نتیجه آن القاعده به وجود آمد. همچنین، ظهور داعش در عراق و سوریه با حمایت مستقیم آمریکا صورت گرفت. در سال ۱۳۹۷ نیز آمریکا و متحدان غربی و عربی آن در چارچوب حمایت از تروریست‌ها در سوریه اقدامات مختلفی را انجام دادند که از جمله مهمترین آنها می‌توان به حمله موشکی آمریکا به مراکز دولتی سوریه در ۲۵ فروردین این سال اشاره کرد. در این حمله که اقدامی در جهت تجدید روحیه تروریست‌های شکست خورده از ارتش سوریه بود بیش از یک صد موشک به شهرهای دمشق و حمص شلیک شد. چنین اقداماتی حاکی از این واقعیت است که سیاست ایالات متحده در منطقه غرب آسیا، دامن زدن به آشوبی همیشگی و دائمی از جمله از طریق حمایت از تروریسم است تا از این مسیر بتواند اهداف منطقه‌ای خویش مانند کسب منابع نفتی و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی را پیگیری نماید.

۲. مداخله در امور داخلی کشورها

موضوع مداخله در امور داخلی کشورها یک سیاست مستمر و دیرین آمریکا بوده است. این سیاست در مورد کشورهای مستقل مقاوم در برابر آمریکا عمدتاً در چارچوب راهبرد «تغییر رژیم» دنبال می‌شود. در بسیاری موارد سیاست مداخله در امور داخلی یک کشور به طور مستقیم با اقدامات ضد حقوق بشری همراه بوده است. هر چند موضوع دخالت‌های غیرقانونی آمریکا در خصوص کشورهای متعددی مصداق دارد، اما در این بخش صرفاً به مداخلات آمریکا در ونزوئلا و نیز جمهوری اسلامی ایران طی ۱۳۹۷ اشاره می‌گردد.

اول- ونزوئلا

تحولات در ونزوئلا مصداق بارز دخالت ایالات متحده در امور داخلی یک کشور مستقل است. آمریکا در یک سال گذشته به روش‌های مختلف سعی در تضعیف و براندازی دولت قانونی ونزوئلا داشته و در این راستا از شورش‌های اخیر در این کشور حمایت کرده و رهبر مخالفان را نیز به رسمیت شناخته است. آمریکا پیش نویس قطعنامه‌ای را هم جهت ارائه به شورای امنیت آماده کرده بود تا طی آن جامعه جهانی را ملزم به حمایت از انتخابات زودهنگام در ونزوئلا نماید. این امر در حالی است که انتخابات در این کشور به تازگی صورت پذیرفته و نیکلاس مادورو به عنوان رئیس جمهور منتخب برگزیده شده است. سطح دخالت‌های آمریکا در امور داخلی ونزوئلا به حدی است که رئیس جمهور این کشور در اظهاراتی وقیحانه و قابل تعقیب از احتمال حمله نظامی به ونزوئلا خبر داده است. همچنین اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه دولت و مردم این کشور از دیگر اقدامات ضد حقوق بشری آمریکا در ونزوئلا به حساب می‌آید.

دوم- جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران در حیات چهل ساله پربرکت خود انواع سیاست‌های خصمانه آمریکا را تجربه کرده است که بسیاری از آنها با مبانی و موازین حقوق بشر در تعارض و تناقض بوده است. سیاست اعمال تحریم بر ضد ملت ایران از جمله رایج‌ترین سیاست‌های آمریکا در قبال جمهوری اسلامی طی چهل سال اخیر بوده است. این سیاست بار دیگر در سال ۱۳۹۷ و با تصمیم دونالد ترامپ به خروج از برجام و اقدام به بازگرداندن و تشدید تحریم‌های ضد ایرانی اجرا شد و بدین ترتیب جنگی اقتصادی با هدف سخت کردن شرایط اقتصادی برای مردم ایران به راه افتاد. همچنین وزارت خارجه آمریکا مبادرت به تشیکل گروهی به نام «گروه اقدام ایران» به منظور هماهنگ سازی تلاش‌های ضد ایرانی واشنگتن و وادار سازی سایر دولت‌ها به تبعیت از این تلاش‌ها کرده است. آمریکا با تهدید کشورها و شرکت‌های مختلف تلاش می‌کند تا سایر کنشگران اقتصادی را از همکاری و تجارت با ایران منصرف سازد و بدین سان شرایط اقتصادی سخت‌تری را بر مردم تحمیل نماید. در این راستا واشنگتن برای ایجاد ائتلافی بین المللی علیه ایران و تشدید فشارها بر کشورمان نیز تلاش می‌کند که برگزاری کنفرانس ضد ایرانی ورشو در اواخر بهمن ماه سال ۱۳۹۷ نمونه‌ای از این تلاش است. چنین سیاستی آشکارا حق حیات و حق توسعه ملت ایران را که از مبانی عام و جهان شمول حقوق بشر به شمار می‌رود، هدف گرفته است. جدا از تحریم اقتصادی، سیاست دخالت در امور داخلی ایران نیز یک دستور کار اصلی دولتمردان آمریکا در قبال ایران در سال ۱۳۹۷ بوده است. در حالی که آمریکا خود از مهمترین ناقضان حقوق بشر در جهان است، در سال گذشته انواع اتهامات حقوق بشری را متوجه ایران ساخته تا ضمن منزوی کردن ایران، مردم را از نظام و انقلابشان دلسرد نماید.

۳. بی اعتنایی در برابر نقض حقوق بشر

آمریکا در حالی مدعی پایبندی به اجرای حقوق بشر در سطح جهان است که آشکارا نسبت به نقض گسترده حقوق بشر از سوی متحدان خود بی تفاوت بوده و حتی از اقدامات آنها، بی‌شرمانه حمایت می‌کند. در این زمینه می‌توان به حمایت آمریکا از اقدامات ضد حقوق بشری رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی اشاره کرد.

اول- رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی از بدو شکل‌گیری موجودیت نامشروع خود با کمک وتوی آمریکا در اراضی اشغال شده فلسطین مرتکب جنایات گوناگون می‌شود، به طوری که از سال ۱۹۷۲ آمریکا در برابر بیش از ۴۰ قطعنامه شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی حق وتو را به کار برده است. آمریکا در جهت حمایت از این رژیم و اقدامات جنایتکارانه آن در سال ۱۳۹۷ «قدس» را به عنوان پایتخت این رژیم به رسمیت شناخت و در اردیبهشت ماه این سال سفارت خود را از تل آویو به قدس منتقل کرد که با محکومیت جهانی نیز مواجه شد. این اقدام آمریکا در حالی اتفاق افتاد که رژیم صهیونیستی در پاسخ به اعتراضات، صدها تن از فلسطینیان را به خاک و خون کشید و این جنایت با حمایت آشکار آمریکا اتفاق افتاد. همچنین افزایش کمک‌های نظامی به صهیونیست‌ها را نیز باید به فهرست حمایت‌های ضد حقوق بشری آمریکا از این رژیم افزود. به طور کلی آمریکا با حمایت از جنایات و تجاوزات رژیم صهیونیستی که همگی در چارچوب جنایت علیه بشریت قابل توضیح هستند نشان داده که کوچک‌ترین احترامی برای حقوق بشر قائل نیست. بی جهت نیست که آمریکا در خرداد ماه ۱۳۹۷ با اعلام حمایت از رژیم صهیونیستی از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد.

دوم- عربستان سعودی

قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار و نویسنده اهل کشور عربستان سعودی در ترکیه که از منتقدان ولیعهد و پادشاه کشور عربستان بود، نشان داد که ایالات متحده در برابر نقض حقوق افراد برابر منافع خود به واکنش می‌پردازد. واکنش انفعالی و بی‌تفاوتی واشنگتن در این مورد و بی توجهی او به درخواست‌های مکرر داخلی و خارجی مبنی بر تجدید نظر در روابط خود با ریاض سبب شد که این مسئله به یکی از رسوایی‌های میلیارد سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود. پشتیبانی ایالات متحده در اعمال استانداردهای دوگانه در رابطه با عربستان تنها محدود به این مورد نمی‌شود، بلکه حمایت از ریاض در جنگ یمن که تاکنون کشتار هزاران شهروند بی‌گناه یمنی اعم از زنان و کودکان را به دنبال داشته را باید مثال دیگری در کارنامه ضد حقوق بشری آمریکا در سطح بین المللی به حساب آورد. آمارها نشان می‌دهد که از ابتدای سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۴۴۸۹ شهروند به دلیل حملات هوایی جان خود را از دست داده‌اند که این رقم در مقایسه با سال قبل از آن افزایش داشته است. سازمان ملل ارزیابی کرده که ۱۶ میلیون یمنی (بیش از نیمی از جمعیت) با وجود کمک‌های انسان دوستانه بین المللی در معرض تهدید غذایی قرار دارند. دبیر کل سازمان ملل نیز در کنفرانس ژنو اعلام کرد که جنگ در یمن به بدترین بحران انسانی سال به «جنگی فراموش شده» تبدیل شده است. با این حال دولت آمریکا در سال ۱۳۹۷ نیز حمایت از ریاض که عامل همه این جنایت‌ها و فجایع است را مجدانه در دستور کار دارد. آمارها نشان می‌دهد که دو سوم از تسلیحات مورد استفاده عربستان در جنگ یمن از سوی آمریکا برای متجاوزان ارسال شده است. از سوی دیگر سکوت آمریکا در مقابل موارد متعدد نقض حقوق بشر در عربستان از جمله زندانی شدن هزاران نفر در این کشور آن هم بدون محاکمه و یا نوع رفتار این کشور با زنان و نقض فاحش حقوق آنان ازدیگر سیاست‌های آمریکا در سال ۱۳۹۷ است که با موازین و اصول حقوق بشر تعارض بنیادینی دارد.

 

جمع بندی:

 

برآیند شواهد و مستندات ارائه شده در این گزارش حاکی از آن است که ایالات متحده آمریکا با اتخاذ رویکردی ابزاری، بزرگترین پارادوکس رفتاری را به نمایش گذارده است؛ چرا که در عین ادعای حمایت از حقوق بشر به نقض مکرر آن در سطح داخلی و بین المللی نیز می‌پردازد. در واقع با قاطعیت می‌توان گفت که آمریکا حقوق بشر را به عنوان دستاویز و ابزاری در مسیر اهداف خود به کار گرفته تا از این طریق بر سرنوشت ملت‌ها سلطه یافته و انواع فشارها را بر کشورهای مخالف خود تحمیل کند. در مجموع، مستندات گزارش حاضر، به وضوح کارنامه سیاه آمریکا در حوزه حقوق بشر را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که آمریکا از صلاحیت و صداقت لازم برای سخن گفتن در باب حقوق بشر برخوردار نیست و اصولاً در این حوزه نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه با مصادیق نقض متعدد و خروج از شورای حقوق بشر دچار نوعی عقب‌گرد نیز شده است. اساساً این کشور به دنبال دستیابی، حفظ و تداوم سلطه خود بر جهان بوده و به منظور نیل به این هدف از ابزارهای مختلفی چون ادعای حمایت از اصول و مبانی حقوق بشر و رشد و گسترش دموکراسی بهره‌برداری می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۰۸
ندا حقانی شمامی

 

عاشق حضرت زهرا(س) بود و به همین دلیل دوست داشت گمنام باشد. ۳۰ سال گمنام بود و حالا در ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) پیکرش بازگشته و در آغوش مادر قرار گرفته است.
زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه

 

مادر شهید


 عاشق حضرت زهرا(س) بود و به همین دلیل دوست داشت گمنام باشد. 30 سال گمنام بود و حالا در ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) پیکرش بازگشته و در آغوش مادر قرار گرفته است. مادر هرچند همه این سال‌ها را به خاطر وصیت فرزندش با صبوری پشت سر گذاشته است، اما حالا با در آغوش گرفتن کفنی که حاوی چند تکه استخوان علیرضاست دوباره آرام شده است.

شهید علیرضا زیبرم متولد 30 شهریور ماه 1346 بود. او دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی بود که حضور در جبهه‌ها را مقدم شمرد و از طریق لشکر 19 فجر شیراز عازم جبهه جنگ تحمیلی شد و سرانجام در آخرین ماه‌های جنگ یعنی در چهارم خرداد ماه سال 67 در پاسگاه زید به شهادت رسید. این شهید که در سال 67 به شهادت رسیده‌ است، 30 سال مفقودالاثر بود که پیکر مطهر او طی عملیات اخیر تفحص توسط کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف شد و پیکرش به کشور بازگشت. پیکر علیرضا در روز پنج شنبه به خاک سپرده شد.

معصومه کریمی، مادر شهید زیبرم، درباره فرزند شهیدش می‌گوید: هنگامی که به خانه می‌آمد، خانه ما مثل نور روشن می‌شد. وقتی راهی جبهه هم می‌شد، می‌گفت: «مادر دلواپس من نباش. مواظب خواهرانم باش». خیلی روی حجاب خواهرانش حساس بود. ما ساکن تهران بودیم که او در دانشگاه شیراز قبول شد و وقتی در شیراز بود از همانجا عازم جبهه شد. البته پیش از آن هم از شاه عبدالعظیم راهیی جبهه شده بود. آنجا در جبهه یک دوستی پیدا کرد به نام آقای زارعی که دیگر تا دم شهادت او را رها نکرد. هرجا رفتند با هم رفتند و با هم به شهادت رسیده و با هم مفقود شدند. ظاهرا خبر داده‌اند که پیکر او هم پیدا شده.

علیرضا هم دانشجو بود و هم رزمنده و نمی‌گذاشت یکی مانع دیگری شود. مادر در این‌باره می‌گوید: 47 یا 48 ماه در جبهه بود. درسش را هم می‌خواند و ما بین ترم‌های درسی‌اش به جبهه هم می‌رفت. جبهه مانع درس خواندنش نبود. اولین بار قبل از دانشگاهش از شاه عبدالعظیم راهی شد و به من می‌گفت کاری نکن که مردم بفهمند. می‌گفت توی کوچه پشت سر من آب نریز. خیلی مومن بود. دائم به ما توصیه می‌کرد که: «تشییع جنازه شهدا بروید. نماز جمعه شرکت کنید. زیارت عاشورا بخوانید.» خیلی به حضرت زهرا(س) اردت داشت. در وصیت نامه‌اش هم این موضوع را نوشته بود و دوست داشت مثل حضرت زهرا(س) گمنام باشد.

مادر در تربیت همه فرزندانش سنگ تمام گذاشته است. او با افتخار از رزمندگی دیگر پسرانش گفته و ادامه می‌دهد: من 4 پسر و دو دختر دارم. بچه‌های من همه انقلابی و مسجدی بودند. پسر دیگرم هم جانباز است و سه سال در جبهه بوده است. پدر بچه‌ها هم جبهه می‌رفت.

مادر شهید


مادر شهید زبیرم آرزوی دامادی علیرضا را داشت اما این آرزو محقق نشد. او می‌گوید: علیرضا 21 ساله بود و زمان ازدواجش رسیده بود.گاهی با دوستانش می‌رفت خواستگاری تا دختری را ببیند و بپسندد ولی هنوز ازدواج نکرده بود که شهید شد. یکبار دوستش که او را برده بود تا دختری را ببیند وقتی نظرش را در مورد آن دختر پرسید، علیرضا گفت اصلا فکرم اینجا نبود. فکرم در جبهه هست و نتوانستم این موضوع را هضم کنم.

30 سال دوری و چشم انتظاری وقتی مزار و سنگ قبری برای شهید وجود ندارد یقیناً برای مادر سخت بوده است. مادر این سال‌ها وقتی دلتنگ فرزند می‌شد چه می‌کرد؟ او می‌گوید: در طول این سال‌ها با عکسش حرف می‌زدم. مطمئن بودم که شهید شده است و چند بار در خواب دیدمش. خیلی‌ از مردم بعد از شهادت او به علیرضا متوسل شدند و حاجت گرفتند. حدیث کسا برای شهید گرفته و حاجت روا شده بودند. یکی بچه نداشت و بچه دار شد، دیگری مریض داشت و شفایش را گرفت و... .

او از خبر شهادت فرزندش چنین می‌گوید: آخرین‌بار اول ماه رمضان بود که به جبهه رفت. حرف خاصی نزد ولی رفت و یک دو ماه بعدش خبر شهادتش آمد. از کازرون یک نفر از همرزمانش آمد و گفت: «از علیرضا خبری نداری؟» گفتم: «نه» گفت: «نامه‌ات از جبهه برگشت خورده است.» از همانجا من شک بردم که به شهادت رسیده است. من پسر کوچکم را باردار بودم برای همین وقتی خبر شهادتش آمد به من نمی‌گفتند. دیدم بچه‌ها یواشکی در خانه گریه می‌کنند و از رفتار آن‌ها فهمیدم که پسرم در جبهه شهید شده. حالا هم که خبر پیکرش آمد باز از گریه همین پسرم متوجه بازگشت پیکر علیرضا شدم.

مادر علیرضا می‌گوید 30 سال گذشته را در نبود علیرضا بی‌تابی نکرده است. او از دلیل این موضوع چنین می‌گوید: چون خودش وصیت کرده بود و دوست داشت گمنام شود من در طی این سال‌ها خیلی بی‌تابی نمی‌کردم و می‌گفتم هرچه خدا بخواهد همان می‌شود. اگر خواست بیاید قدمش روی چشم اما اگر قرار است گمنام باشد، ما شکایتی نداریم. الان خوشحالم که بعد 30 سال خدا خواسته که پیکرش برگردد. اگر خدا نمی‌خواست حالا هم بازنمی‌گشت. به هر حال چشم انتظاری سخت است. خوشحالم که این چشم انتظاری تمام شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۳۷
ندا حقانی شمامی

 

محمدحسین: به خدا خمینی را رها نکنید ا

 


 

در گلزار شهدای شهرستان میبد، روی قبر شهیدی که عکس وی بر پیشانی آن قرار دارد، نوشته شده است: خردسالترین شهید دفاع مقدس، نام این شهید محمدحسین ذوالفقاری است.

 

 


 

 

شهید محمدحسین ذوالفقاری

شاید برای خیلی ها سوال باشد که کم سن و سال ترین شهید دفاع مقدس کیست؟ در عملیات کربلا 6 نوجوانی 12ساله در گردان عاشورا به عنوان تک تیرانداز در جبهه شوش حضور داشت که شاید در آن زمان کمتر کسی از سن واقعی او خبر داشت، وی که در عملیات های مختلفی به همراه برادر خود حضور حماسی داشته و برای بچه های جنگ چهره ای آشنا بود دراین عملیات بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و لقب کم سن و سالترین شهید دوران دفاع مقدس لقب گرفت.

وی در فرازهایی از وصیت نامه خود آورده است: ای دشمن! به من نگاه کن ببین که چگونه آزادانه به جنگ با کفار می روم و جانم را در راه اسلام و قرآن و خدا فدا می کنم... ای ملت ایران! از کودکی فرزندانتان را خود ساخته سازید که آینده فرزندانتان خوب باشد ... ای مردم! به خدا خمینی را رها نکنید که حسینی است و اگر خمینی را رها کردید از اهل کوفه و شام هستید و از یزیدیان زمانید، اگر رهایش نکردید و پیرو او بودید از حسینیان و از پیروان خط راستین او هستید و « هل من ناصر ینصرنی » حسین علیه السلام را از زمین گرم کربلا لبیک گفته اید...

شهید محمد حسین ذوالفقاری در دهم فروردین سال 1348 در خانواده ای عاشق اهل بیت عصمت و طهارت در شهیدیه میبد متولد شد، از کودکی به مکتب خانه رفت و قرآن را فرا گرفت، در 9 سالگی به همراه خانواده به زیارت عتبات عالیات مشرف شد و سه بار توفیق یافت به زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) برود و در نجف به دست بوسی حضرت امام(ره) مشرف شد و از آن حضرت سؤالاتی در باره انقلاب اسلامی پرسید و به همراه خود چند عکس از حضرت امام و شهید سید مصطفی خمینی را به ایران آورد.

وی در دوران انقلاب اسلامی فعال و کوشا بود و در تظاهرات شهر مشهد نیز شرکت داشت، برادرش علیرضا در این تظاهرات از ناحیه کتف زخمی شد؛ با شروع جنگ تحمیلی برادرش در جبهه ها حضور  یافت و این حضور باعث اشتیاق محمد حسین شده و وی با کسب رضایت والدین به آموزش نظامی رفته و سپس درخواست اعزام به جبهه می کند و در نهایت با اصرارهای فراوان در23 مهرسال 1360 به جبهه می رود و کمتر از دو ماه بعد در منطقه لاله زار بستان برادرش علیرضا به شهادت می رسد و او برای تشییع جنازه برادر به یزد فرستاده می شود.

محمد حسین به یزد می آید و چند روز پس از تشییع برادر به جبهه باز می گردد و در گردان عاشورا به عنوان تک تیرانداز سازماندهی می شود و در جبهه شوش به پیکار با نابکاران می پردازد و سر انجام در تاریخ28 آذر سال 1360 بر اثر اصابت ترکش به معراج الهی پر می کشد.

وی در وصیت نامه خود چنین می نویسد:

بسم الله الرحمن الرحیم

« بسم رب شهداء و الصدیقین »

« انا لله و انا الیه الراجعون »

سلام بر امام زمان (عج) و سلام بر امام خمینی و سلام بر ملت شریف ایران.

به نام خدای در هم کوبنده ستمگران و به نام خدای یاری دهنده مستضعفان.

ای دشمن! بدان که ملت ما همیشه بیدار و پیروز خواهد بود. ای منافق! ای ستون پنجم! بدان که اگر اسلام در کشوری ریشه نهد دیگر جای تو نیست. ای دشمن! به من نگاه کن ببین که چگونه آزادانه به جنگ با کفار می روم و جانم را در راه اسلام و قرآن و خدا فدا می کنم، خودت فکر کن ای منافق! که تو در راه چه کسی کشته می شوی، به خاطر احساسات نفسانی و درونیت یا به خاطر شخص و اشخاص، یا برای خدا، معلوم است تو برای شخص و برای احساسات نفسانی و شیطانیت کشته می شوی، چه بیهوده. درود برآن کسانی که راه حق را پیمودند و در آن راه یک قدم عقب نگذاشتند و جان خود را نثار راه حق کردند.

ای ملت ایران ! هرگز نگذارید فرزندانتان در دامن این منافقین یا ستون پنجم گرفتار شوند. ای ملت ایران ! از کودکی فرزندانتان را خود ساخته سازید که آینده فرزندانتان خوب باشد . ای مردم ! هرگز فرزندانتان را به خاطر مال اندوزی و طمع دنیا بزرگ نکنید، که دنیا شما و فرزندانتان را در کام خود فرو می برد و از خدا دور می کند و بازگشت آنها را ناهموار می کند.

در عملیات کربلا 6 نوجوانی 12ساله در گردان عاشورا به عنوان تک تیرانداز در جبهه شوش حضور داشت که شاید در آن زمان کمتر کسی از سن واقعی او خبر داشت، وی که در عملیات های مختلفی به همراه برادر خود حضور حماسی داشته و برای بچه های جنگ چهره ای آشنا بود دراین عملیات بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و لقب کم سن و سالترین شهید دوران دفاع مقدس لقب گرفت

ای مردم ! به خدا خمینی را رها نکنید که حسینی است و اگر خمینی را رها کردید از اهل کوفه و شام هستید و از یزیدیان زمانید ، اگر رهایش نکردید و پیرو او بودید از حسینیان و از پیروان خط راستین او هستید و « هل من ناصر ینصرنی » حسین علیه السلام را از زمین گرم کربلا لبیک گفته اید، به امید اینکه این چنین باشد.

ای کارمند! ای کشاورز! ای کارگر! ای بازاری! ای مردم ایران! کوچکترین کاری که به نفع این مملکت می کنید برای اسلام است، به خدا که چنین است ای مردم ایران! همه مسلمان شوید که مسلمان هستید ، شما هم مسلمان واقعی شوید زیرا این مملکت حکومت امام زمان (عج) در آن استقرار خواهد یافت ، زیرا ظهور امام زمان (عج) در این مملکت است و شما برای استقبال او هر لحظه آماده باشید.

خداحافظ ، به امید پیروزی اسلام برکفر .

وصیتم به پدر و مادرم : مادر عزیزم ! سلام بر تو که شب و روز از کوچکیم خواب نکردی تا من بزرگ شدم ، سلام بر تو ای پدری که بازوانت را شب و روز به کار بردی تا من رشد و نمو کنم و تا این حد برسم و برای زندگی آینده شما پر ثمر باشم ، ولی چه کار کنم که نه مال شما هستم نه مال خودم، بلکه هر عضو از اعضای بدن من امانت است و باید آن امانت را قربانی کنم و زودتر آن امانت را به او برسانم، پس شما نباید غصه بخورید و از مرگ من بگریید و به زاری بپردازید. زیرا که خدا در قرآن می فرماید: (ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون) (و مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند، بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند) انشاء الله که این آیه قرآن به شما و دیگر کسانی که در سوگ من نشسته اند قوت و نیرویی عطا کند. ای پدر و مادر ! از دوستان و آشنایان بخواهید که اگر به آنها اذیت و آزاری کرده ام و آنها از من ناراضی هستند مرا ببخشند ، که خدای مهربان مرا ببخشد.

 

 

روحش شاد و یادش گرامی

 

بخش فرهنگ پایداری تبیان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۵۹
ندا حقانی شمامی

 

نگاهی به برخی بیانات رهبری درباره دفاع مقدس

رهبر معظم انقلاب بالغ بر 150 هزار کلمه درباره صحبت درباره دفاع مقدس دارند که همین باعث شده است پایگاه اطلاع رسانی منتسب به ایشان بخش دفاع مقدس را راه بیندازد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی به موضوع دفاع مقدس و ارزش های آن اهمیت زیادی می دهند و مسئولان پایگاه اطلاع رسانی ایشان به تازگی در افتتاح بخش دفاع مقدس این سایت خبر دادند که آیت الله خامنه ای بالغ بر 150 هزار کلمه درباره دفاع مقدس صحبت کرده اند، این اهمیت نزد ایشان را می توان از پیام هایی که هرسال در ابتدای هفته دفاع مقدس هم می دهند احساس کرد. مقام معظم رهبری غالبا در هر فرصتی که پیش می آید درباره اهمیت دفاع مقدس صحبت می کنند. نگاهی به بیانات مختلف رهبر انقلاب در محافل گوناگون از سال 68 به بعد (زمانی که ایشان سکان رهبری انقلاب و فرماندهی کل قوا را پذیرفتند) نشان می دهد طی این 30 سال یکی از موضوعاتی که ایشان همواره برآن تأکید داشتند صبت کردن درباره دفاع مقدس است و در این میان البته فراموش نشدن آن توسط جوانان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است.

به همین سبب خبرگزاری مهر به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس در قالب گزارشی نگاهی به پیام های رهبر انقلاب درباره این مناسبت انداخت (لینک) و امروز که هفته دفاع مقدس به پایان می رسد و بخش دفاع مقدس پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای راه اندازی شد در قالب گزارش دیگری نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباه دفاع مقدس و اهمیت آن پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانید: 

دفاع مقدس یک افتخار است

رهبر انقلاب یکبار در دهه هفتاد در دیدار با اعضای ستاد برگزاری مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدس درباره اهمیت این مناسبت سخنرانی کردند و با اشاره به اینکه جنگ تحمیلی افتخار ملت ایران است، فرمودند: «در مقایسه‌ با جنگ‌هایی‌ که‌ در دنیا جنبه‌ ملی‌ و میهنی‌ دارد، هنوز قدرشناسی‌ لازم‌ و شایسته‌ای‌ از 8 سال‌ دفاع‌ مقدس‌ ملت‌ ما صورت‌ نگرفته‌ است‌. واقعیت‌ جنگ‌ تحمیلی‌ تنها به‌ حمله‌ یک‌ کشور علیه‌ کشوری‌ دیگر خلاصه‌ نمی‌شد بلکه‌ مساله‌ اصلی‌، تحمیل‌ یک‌ جنگ‌ بین‌المللی‌ علیه‌ ملتی‌ بود که‌ از یک‌ آرمان‌ و حقیقت‌ مقدس‌ دفاع‌ می‌کرد و دلیل‌ آن‌ هم‌ در این‌ است‌ که‌ عارف‌ترین‌، الهی‌ترین‌، معنوی‌ترین‌ و محبوب‌ترین‌ فرد در کشور ما یعنی‌ امام‌ راحل‌ و عظیم‌الشأن‌، فرمانده‌ این‌ جنگ‌ بود.

رهبر انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ بروز و رشد استعدادهای‌ مردم‌ در میدان‌ جنگ‌ اشاره‌ کردند و ضمن‌ تأکید بر ضرورت‌ انعکاس‌ حقایق‌ معنوی‌ در گزارش‌ جنگ‌ فرمودند: روح‌ شجاعت‌، فداکاری‌، تضرع‌ به‌ درگاه‌ پروردگار و روح‌ مناعت‌ در مقابل‌ دیگران‌ از خصوصیات‌ بارز ملت‌ ماست‌ که‌ باید در گزارش‌ جنگی‌ مطرح‌ شود و هنرمندانی‌ که‌ بتوانند حقایق‌ و ریزه‌کاریهای‌ میدان‌ جنگ‌ را با قلم‌ هنرمندانه‌ خود گزارش‌ کنند کار فوق‌العاده‌ای‌ را انجام‌ داده‌اند.» (لینک)

دفاع مقدس یا جنگ بین المللی تمام عیار

در فراز دیگری از سخنرانی های آن جلسه رهبر انقلاب این چنین گفتند: «... شما ملاحظه بفرمایید که در دنیا، با جنگهایی که جنبه‌ی ملی و میهنی دارند، چه می‌کنند! در این جنگهای دوران اخیر منهای جنگ روسیه و ژاپن که جنگی طولانی بود جنگ طولانیِ هشت ساله‌ای سراغ نداریم. هشت سال با ملتی بجنگند، آن هم در آن ابعاد و با آن وسعت! یعنی در حقیقت، یک جنگ بین‌المللی علیه یک کشور! واقعاً این‌طور بود. حتّی نیرو هم آوردند. از مصر نیرو نیاوردند؟! از کشورهای مختلف عربی نیرو نیاوردند؟! از روسیه شوروی سابق فرماندهان و استراتژیستها را به آن‌جا نبردند و برایشان کار درست نکردند؟! به اعتقاد من، از سرداران بزرگ غربی هم کسانی را بردند و از آنها استفاده کردند. وقتی قضیه‌ی «فاو» اتّفاق افتاد یعنی آنها فاو را از ما گرفتند شکل کار نشان می‌داد که این کار، کار عراق و کمک کارهای معمولی‌اش نبود. چون روسها که همیشه آن‌جا بودند. روسها از سال 60 حضورشان محسوس شد. در ادامه‌ی عملیات بیت المقدّس در جنگ رمضان وقتی به آن پنج ضلعیها برخورد کردیم، همه گفتند که این کار عراق نیست؛ کار روسهاست. معلوم بود کار خودشان نبود. کار بیگانه‌ها و کار روسها بود. روسها از سال 60 آن‌جا بودند. قضیه‌ی فاو در سال 64 پیش آمد. این چند ساله، اینها کجا بودند که ما فاو را گرفتیم؛ همان پنج ضلعیها را گرفتیم. پیدا بود که آن، یک فکر و یک نفس جدید بود. معلوم بود آمده بودند منطقه؛ نقشه‌ی منطقه و کالکهای عملیاتی را نگاه کرده و گفته بودند: «چرا از این‌جا حمله نمی‌کنید؟» یعنی پیدا بود، یک دید تازه در قضیه بود و درست هم فهمیده بودند. حرکت کردند و آمدند؛ ما را در شمال مشغول کردند؛ خودشان آمدند جنوب و کار را تمام کردند. یعنی این کار، کار صدّام و صدّامیها نبود.
غرض این‌که، از همه‌ی کشورهای ذی‌نفع و ذی‌دخل، به نحوی، در این جنگ دخالتهایی صورت گرفت. بعضی با نیرو، بعضی با فکر، بعضی با ماهواره، بعضی با سلاح، بعضی با پول و با تبلیغات. این، یک جنگ بین المللی علیه ما بود. ما هم واقعاً هشت سال مقاومت کردیم؛ به طوری که دشمن یک قدم نتوانست جلو بیاید. مگر این شوخی است؟! شما به مرزهای بین المللی نگاه کنید! می‌بیند مرزهای بین المللی، همانی است که بوده. این، کم چیزی است مگر؟! آن‌وقت یک کشور، برای این جنگ ارتش جدیدی هم تشکیل بدهد. یعنی ما غیر از یک ارتش مرتّب، منظّم و مجهّز، یک ارتش جدید تشکیل دادیم که عبارت بود از «سپاه» و وارد این میدان شد. و بعد، نیروهای مردمی به تعداد بی‌شمار آمدند و قدم به میدان جنگ گذاشتند و بعضاً به سرداران برجسته‌ای تبدیل شدند. اینها چیز کمی نیست! وقتی به اطراف این قضیه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم واقعاً یک چیز فوق‌العاده است...» (لینک)

ایران دفاع می کند اما فکر اشغال هم ندارد

رهبر معظم انقلاب یکبار در یک مراسم نظامی با حضور نیروهای مسلح در استان فارس با تقدیر از جانفشانی این نیروها در دوران دفاع مقدس اهمیت دفاع مقدس را در این دانست که طی این جنگ تحمیلی هشت ساله به دنیا ثابت شد ایران خوی تهاجمی ندارد. در بخشی از این دیدار ایشان فرمودند: «... ما امروز با اقتدار ملت ایران در عرصه‌های جهانی اثبات کردیم که ملت ایران و ایران اسلامی هیچ تهدیدی برای کشورهای همسایه و دیگران نیست. به ما تهاجم شد، ما قدرتمندانه دفاع کردیم، اما هرگز فکر تجاوز، فکر حمله، فکر اشغال در ذهن ملت ایران و مسئولان کشور خطور نکرده است، لکن نیروهای مسلح باید نیرومند باشند. دنیا، دنیای تجاوزگری است؛ دنیای محکومِ سیاست سلطه است. انگیزه‌ی سلطه‌طلبی در سلطه‌گران عالم، در نظامهای مستکبر، به همه‌ی ملتها هشدار میدهد که ساخت درونی خود و آمادگیهای لازم را برای تقویت این ساخت به وجود بیاورند وتقویت کنند. بهانه‌های کوچک برای ابرقدرتها، آن‌جائی که بتوانند و جرأت بکنند، راه را به سوی تجاوزهای بزرگ هموار میکند.» (لینک)

آزادسازی خرمشهر شبیه به معجزه

یک دسته از سخنرانی های مهم رهبر انقلاب درباره دفاع مقدس صحبت هایی است که ایشان در جمع خانواده های جانبازان، شهدا و ایثارگران انجام داده اند. در یکی از این جلسات (نزدیک به سالگرد آزادسازی خرمشهر) رهبر انقلاب درباره اهمیت دفاع مقدس این گونه گفتند: «... واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمنِ انقلاب به مرزهای ما حمله کرد، هدفگیری دقیقی کرده بود. خرمشهر، قدمِ اوّل و بسیار مؤثّر از این هدفگیری بود. هدف آنها به طور خلاصه این بود: با خود فکر کرده بودند با پیروزی انقلاب، ایران اوّلاً نیروی مسلّحی ندارد که از مرزها دفاع کند؛ ثانیاً سامان اداری و اجتماعیِ درستی ندارد تا بتواند به دفاع از کشور و منافع ملی بپردازد؛ ثالثاً در دنیا انقلاب طرفداری ندارد. یک طرف آمریکا بود، دشمنِ پر از حقد و کینه علیه انقلاب -چون انقلاب سلطه آمریکا را بر این کشور از بین برده بود، بنابراین از غضب و کینه بر انقلاب و نظام اسلامی پُر بودند- یک طرف هم شوروی سابق بود؛ آن هم با دلایل دیگری علیه انقلاب اسلامی. این دو ابرقدرت که در دهها مسأله با هم اختلاف داشتند، در دشمنی با ایران با یکدیگر اتّحاد کلمه داشتند و هر دو به رژیم عراق صمیمانه و با همه وجود کمک و از آن دفاع میکردند! ناتو و قدرتهای اروپایی به عراق کمک کردند؛ هواپیما دادند، بمب دادند، تانک دادند، وسایل شیمیایی دادند، هلیکوپتر دادند، موشک دادند. اروپای شرقی نیز که آن روز زیر سیطره حکومت شوروی و وابسته به آن بود، هرچه عراق میخواست، به او داد. بنابراین یک طرف عراق بود با حمایت آمریکا و شوروی و ناتو و ورشو -که همان پیمان اروپای شرقی و کشورهای بلوک کمونیست بود- و همچنین دولتهای عربی منطقه که پول و سلاح و امکانات و مشاور نظامی و هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت، بیدریغ در اختیار او قرار میدادند؛ یک طرف هم نظام جمهوری اسلامی بود.» (لینک)

رزمندگانی که موقعیت شناس بودند

در جلسه ای مشابه ایشان در جمع خانواده های ایثارگر کرمانشاهی هم فرمودند: «خدای متعال را سپاسگزارم که این توفیق را امروز داد که در این مجلسِ دارای عظمت معنوی شرکت کنم. برای من در سفر به شهرهای مختلف، یکی از مهمترین و باعظمت‌ترین دیدارها، دیدار با خانواده‌ی معظم شهیدان و ایثارگران و جانبازان است. علت این است که در مسئله‌ی ایثار، عظمتی نهفته است که هیچ جامعه‌ای بدون دارا بودن یک چنین نقطه‌ی مهم و تعیین‌کننده‌ای نخواهد توانست به عزت و عظمت دست پیدا کند. ما در قضیه‌ی شهادت شهیدان و مجاهدت ایثارگران و جانبازان معمولاً جوانب محدودی را میبینیم و مشاهده میکنیم؛ در حالی که خود عمل و حرکت ایثار در جامعه که منجر به شهادت یا جانبازی میشود، معانی متعددی دارد؛ جهات مختلفی دارد که هر کدام از اینها درخور بررسی است. یکی از این جهات، فرصت‌شناسی و پاسخگوئی به نیاز لحظه‌هاست. ممکن است احساس مسئولیت در کسانی باشد، اما در لحظه‌ی نیاز، این مسئولیت را نه تشخیص بدهند و نه عمل کنند؛ این خیلی تفاوت دارد با آن حرکت و اقدامی که درست در لحظه‌ی نیاز اتفاق میافتد و انجام میگیرد. جوانان شجاع و باغیرت و مؤمن و فداکاری که نیاز کشور را احساس کردند و به سراغ خطر رفتند و به استقبال خطر شتافتند، اینها این امتیاز برجسته را دارند که نیاز را در زمان خود فهمیدند و به آن پاسخ گفتند. این یک بعد بسیار مهمی است، این برای ما درس است...» (لینک)

شرط خسارت نخوردن از دشمن چیست؟

سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) هم همواره فرصت مناسبی است که رهبر انقلاب درس هایی را از دوران دفاع مقدس برای مردم تبیین کنند. در یکی از این مراسم آیت الله خامنه ای به بیان هدف اصلی انقلاب و نقش آفرینی بازیگران اصلی آن می پردازند و این گونه صحبت می کنند: «... دو نکته اساسی در حرکت امام بزرگوار بود که همین دو نکته، سرمایه ارزشمند این انقلاب بود و هست: یکی این است که هدف این انقلاب، اسلام است. دوم این که سربازان این انقلاب و لشکر این انقلاب، مستضعفان و پابرهنگان و همچنین قشر جوانند. این انقلاب را، پابرهنگان به پیروزی رساندند. این جنگ طولانیِ تحمیلیِ هشت ساله را جوانان این مملکت به نتیجه رساندند. امروز هم جوانان، در راه خدا و در راه اسلامند. امروز هم اگر خطری این انقلاب را تهدید کند، اوّلین کسانی که به میدان خواهند آمد، همین جوانانند؛ جوانان حوزه‌ها، دانشگاهها و جوانان سراسر کشور و قشرهای مختلف... اسلام عزیز، اسلام ناب، اسلامی که امام بزرگوار ما عمرش را وقف آن کرده بود و این ملت در راهش این همه فداکاری کرد، کارایی خود را نشان داده است. ملت ایران، هم در به وجود آوردن این انقلاب، هم در جنگ تحمیلی و دفاع از کشور در مقابل دشمنان متجاوز و هم در دوران سازندگی، نشان داد که این اسلام کارآمد است و میتواند کشور ویرانه‌ای را بسازد؛ و ان‌شاءاللَّه در میدانهای دیگری که باقی است - در زمینه‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی - اسلام عزیز کارایی خود را نشان خواهد داد.»

سپس رهبر انقلاب راه آینده انقلاب را این گونه مشخص می کنند: «... ملت باید از اسلام جدا نشود و نخواهد شد. همه مسؤولان، در خدمت اسلام و کمربسته اسلامند. دعای حضرت بقیةاللَّه به این مردم و این ملت، همواره پایدار خواهد بود. اسلام از این کشور دفاع خواهد کرد. دنیا و آخرت ملت ایران، به برکت اسلام تأمین خواهد شد. این خیل عظیم میلیونی مردم، بخصوص جوانان عزیز، سربازان اسلام و در راه اسلامند. مادامی که اسلام در میان شما حاکم است و مادامی که این وحدت کلمه عظیم، بحمداللَّه بر شما حکمفرماست، آمریکا، صهیونیست و دشمنان شکست‌خورده و روسیاه، نخواهد توانست با این ملت کاری بکنند و خسارتی بزنند.» (لینک)

یک درس زندگی از دفاع مقدس

رهبر انقلاب یکبار هم در جمع سپاهیان درباره دفاع مقدس و مناسبت هفته دفاع مقدس سخنان مهمی را ایراد کردند، در فرازی از این سخنرانی این طور آمده است: «... درباره هفته دفاع مقدّس - که در آستانه آن هستیم - لازم میدانم مطلبی را مطرح کنم و آن این است که اسلام پیروان خود را به عبرت گرفتن عادت میدهد. در قرآن آیات متعدّدی این نکته را متذکر میشوند: «انّ فی ذلک لعبرة»، «فاعتبروا یا اولیالابصار» و ... این یک درس زندگی است و فقط به معنای این نیست که انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چند روزه را اصلاح کند و سامان بخشد... این جنگ هشت ساله با مقدّمات و مؤخّراتش که تا امروز هم ادامه دارد، یکی از آن صحنه‌های عبرت است. به این صحنه عبرت نگاه کنیم. قبل از انقلاب، زندگی مردم ایران هم خودش یک صحنه عبرت بود که آن صحنه امروز هم در نقاطی از دنیا وجود دارد: حکومتهایی فاسد، مردمی گرفتار، دنیا و آخرتی فنا شده، دستی گشاده از سوی دشمنان و بدخواهان و لاشخورهای بین المللی در زندگی یک ملت و آفاقی بسته و تیره و تار برای انسانهایی که در آن جا زندگی میکنند و نه دنیا دارند و نه آخرت! قبل از انقلاب وضعیت ما این گونه بود و امروز هم در دنیا بعضی از کشورها این طورند. از آن عبرت، ملت ایران خوب استفاده کرد. یکی از این استفاده‌ها، همان ایستادگی در میدان جنگ هشت ساله بود.» (لینک)

رزمندگان هم شبیه جوانان امروز بودند

رهبر انقلاب در جمع جوانان نخبه علمی کشور هم از یاد دفاع مقدس و مناسبت ویژه آن یعنی هفته دفاع مقدس غفلت نمی کنند، در جلسه ای با حضور این جوانان در حالی که خود آنها اهمیت مناسبت هفته دفاع مقدس را گوشزد کرده اند، آیت الله خامنه ای این طور صحبت کردند: «... از این‌که برخی از دوستان به هفته‌ی دفاع مقدس - که در آن قرار داریم - اشاره کردند، خوشحال شدم. فرزندان عزیز من! مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلیهایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ودو، سه ساله فرمانده‌ی یک لشکر شد؛ آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحی عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند - یعنی سربازان مهاجم بعثی عراق - متعجب کرد، بلکه ماهواره‌های دشمنان را هم متعجب کرد. ما والفجر هشت را که حرکت نشدنی و باور نکردنی است، داشتیم؛ درحالیکه ماهواره‌های امریکایی برای عراق - لابد این موضوع را شنیدید و مطلعید - کار میکردند؛ اطلاعات به آن کشور میدادند؛ یعنی دائماً قرارگاههای جنگی رژیم بعثی با دستگاههای خبری امریکایی و با ماهواره‌هایشان مرتبط بودند و آن ماهواره‌ها نقل و انتقال و تجمع نیروهای ما را ثبت میکردند و بلافاصله به آنها اطلاع میدادند که ایرانیها کجا تجمع کرده‌اند و کجا ابزار کار گذاشته‌اند. حتماً میدانید که اطلاعات در جنگ، نقش بسیار مهم و فوق‌العاده‌یی دارد؛ اما زیر دید این ماهواره‌ها، ده‌ها هزار نیرو رفتند تا پای اروندرود و دشمن نفهمید! با شیوه‌های عجیب و غریبی که میدانم شماها چیزی از آنها نمیدانید - البته آن‌وقت برای ماها روشن بود، بعد هم برای مردم آشکار شد؛ منتها متأسفانه معارف جنگ دست‌به‌دست نمیشود؛ یکی از مشکلات کار ما این است؛ لذا شماها خبر ندارید - اینها با کامیون، با وانت، به شکل‌های گوناگون، مثل این‌که گویا هندوانه بار کرده‌اند، توانستند دهها هزار نیروی انسانی را با پوششهای عجیب و غریب و در شبهای تاریکی که ماه هم در آن شبها نبود، به کناره‌ی اروندرود منتقل کنند و از اروندرود که عرض آن در بعضی از قسمتها به دو، سه کیلومتر میرسد، این نیروهای عظیم را عبور بدهند به آن طرف؛ از زیر آب و با آن وضع عجیبی که اروند دارد که شماها شاید آن را هم ندانید. اروند دو جریان دارد: یک جریان از طرف شمال به جنوب است که آن، جریان اصلی اروند است و رودخانه‌ی دجله و فرات هم در همین جریان به اروند متصل میشوند و با هم به طرف خلیج‌فارس میروند؛ جریان دیگر، عکسِ این جریان است و آن، در مواقع مدّ دریاست. در این مواقع، آب دریا به قطر حدود دو، سه یا چهار متر از طرف دریا، یعنی از طرف جنوب، می‌آید به طرف شمال؛ یعنی دریا سرریز میشود در رودخانه. با این حساب، یعنی اروند دو جریان صدوهشتاد درجه‌یی کاملاً مخالف همدیگر دارد. به‌هرحال، با یک چنین وضع پیچیده‌یی - آن زمان ما در جریان جزئیات کار قرار میگرفتیم و آن دلهره‌ها و کذا و کذا - رزمندگان اسلام توانستند به آن‌جا بروند و منطقه‌یی را فتح کنند و کار شگفت‌آوری را انجام دهند. این کار، کار همین دانشجوها و همین جوانان و همین نخبه‌هایی بود که در بسیج و در سپاه بودند. آنها یک مشت جوان مؤمن بودند که در برهه‌ی بسیار حساسی آن کار را انجام دادند که اگر آن کار را نمیکردند، امروز بخشی از کشور شما هم رفته بود و حکومتی هم که در ایران بود، حکومت شکست‌خورده‌ی ضعیفِ تحقیرشده‌ی ذلیلی بود که ناچار بود هرچه دیگران میگویند - نه بزرگها و گردن‌کلفت‌های دنیا، بلکه این خرده‌ریزه‌های دور و اطراف حتی - تحمل کند. امروز یک کشور عزیز، قدرتمند و یک ملت سربلند و دولتی مقتدر در کشور شماست که تصمیم‌گیرهای دنیا ناگزیرند و اقرار میکنند که نظر جمهوری اسلامی را باید در مسائل مهم و حساس جهانی ملاحظه و رعایت کنند. این به برکت آن فداکارییی است که آن جوانها کردند؛ به یاد آن جوانها باشید.» (لینک)

دفاع مقدس؛ همان جهاد بزرگ دینی و ملی

رهبر انقلاب در سال 88 هم که عید سعید فطر مقارن شده بود با آغاز هفته دفاع مقدس درباره این مناسبت و ارزش های مجاهدت رزمندگان در جنگ تحمیلی این گونه صحبت کردند: «...هفته‌ی دفاع مقدس آغاز میشود. دفاع مقدس جهاد بزرگ دینی و ملی ملت ایران بود. ملت ایران روح اعتماد به نفس ملی را به وسیله‌ی هشت سال دفاع قدرتمندانه توانست در خود تقویت کند، توانست استعدادها را در خود شکوفا کند، توانست ظرفیتهای ناشناخته‌ی خود را بشناسد. جوانهای ما در جنگ تحمیلی، چه در نیروهای مسلح - ارتش و سپاه - و چه در بسیج عظیم مردمی - بسیج مستضعفان - توانستند چهره‌ای را از ایران نشان بدهند که ده‌ها سال بود - شاید بشود گفت دویست سیصد سال بود - که از ایران چنین چهره‌ای دیده نشده بود. اگر شما میبینید امروز ملت ما و جوانان ما با ظرفیت عظیم استعداد خود در میدانهای دانش و فناوری حضور دارند، بخش عمده‌ای از این مرهون دفاع مقدس است. آنجا بود که ملت ایران آگاه شدند، دانستند که چه ظرفیتی دارند، چه قدرتی دارند. آنهائی که به جمهوری اسلامی حمله کردند، به خودشان وعده دادند که سه روز دیگر، یک هفته‌ی دیگر، یک ماه دیگر، تهران را فتح خواهند کرد(!) امروز از آن روزها نزدیک به سی سال گذشته است؛ ملت ایران روزبه‌روز مقتدرتر و قویتر شده است؛ این درخت روزبه‌روز تناورتر و ریشه‌دارتر شده است و آن مفلوکهائی که آن خیالهای باطل را کردند، هر کدامشان در کنجی به زباله‌دان افتادند و نابود شدند. بعد از این هم همین جور خواهد بود..

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۱۵
ندا حقانی شمامی

بهار سال ۱۳۳۶ در روستای عشایری قنات ملک شهرستان بافت، گل وجود احمد به شکو فه نشست. تحصیلات ابتدایی را در محل تولد خود گذراند و به منظور ادامه تحصیل روانه شهر کرمان شد. کار و تحصیل در کنار هم از او فردی سخت کوش ساخت. شرکت در جلساتی مذهبی مو جب آشنایی او با روحانیون مبارز کرمان شد. با فرا رسیدن بهارسال ۱۳۵۷ او یکی از برگزارکنندگان تظاهرات مردمی در کرمان بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، احمد راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. از آنجا که در سنگر علم و تحصیل نیز سخت می کوشید در یکی از رشته های مهندسی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. اما دفاع از میهن او را ملزم به ماندن در جبهه کرد.

در عملیات بیت المقدس مجروح شد اما بعد از بهبودی باز به جبهه های نبرد بازگشت. احمد سلیمانی با عنوان های معاون اطلاعات و عملیات و جانشین لشگر ۴۱ ثارالله در عملیات های مختلف شرکت کرد و زمینه ساز پیروزی های بزرگی شد.

سرانجام در مهر ماه سال ۱۳۶۳ روح احمد سلیمانی جانشین ستاد و معاون اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله از ارتفاعات میمک به سوی آسمان پرگشود و نامش بر بلندترین قله ها درخشیدن آغاز کرد. روحش شاد.
نام او و دیگر یارانش بر روی بلندترین قله ارتفاعات تا ابد خواهد درخشید . از سردار شهید "احمد سلیمانی ” یادگاری به نام "زینب” مانده است.

بخشی از وصیتنامه شهید حاج احمد سلیمانی

«…این دنیا سرابی است که ما درآن چند روزی بیش نیستیم. این دنیا پراز رنگ ها و نیرنگها و دلبستگی های پوچ می باشد که مانند ماری خوش خط و خال انسان را به خود مشغول میکند و ما دو راه بیشتر نداریم یا ماندن و غوطه ور بودن دراین منجلاب دو روزه و یا دل کندن و جهش کردن و روح را پروازدادن به ملکوت اعلی و کمک خواستن از معبود که ما را از این غربت و تنهایی نجات دهد…»

شهید حاج احمد سلیمانی به روایت سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی

«…دست تقدیر این بود که من که از دوران کودکی با احمد بودم، در زمان شهادتش هم بالای سرش حاضر شوم و اگر بخواهم کلمه‌ای را اختصاصاً و حقیقتاً‌ به عنوان مشخصه این شهید ذکر کنم، باید بگویم «انسان پاک» لایق این شهید بزرگوار است.

در واقع کسانی می‌توانند این مفهوم را داشته‌ باشند که بعد از معصوم، به درجه‌ای از صالح بودن برسند.

احمد علاقه ویژه‌ای به جلسات مرحوم آیت الله حقیقی داشت و در همان جلساتی که در مسجد کرمان برگزار می‌شد، به انقلاب اتصال پیدا کرد و حقیقتاً از همان دوران روح حاکم بر احمد روح شهادت بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حس شدیدتر شد و او را یک انقلابی درجه یک کرد.

شهید سلیمانی از موثرترین فرماندهان لشکر ثارالله بود. در عملیات طریق القدس در کانالی که کنده بودیم، شهید سلیمانی هم حضور داشت؛ وقتی من در نیمه شب به آن کانال رفتم او را دیدم و وقتی او مرا دید، بلافاصله پشت بوته‌ها پنهان شد و بعداً من متوجه شدم که او بخاطر اینکه مبادا من او را از آنجا برگردانم، پشت بوته رفته بود. و در طول جانشینی فرماندهی لشکر ثارالله هیچ گاه خود را در جایگاه فرمانده نشان نداد و هیچ کس احساس نکرد که او مسئولیتی در جبهه دارد.

با همه فرمانده‌ها ارتباط داشت و حتی برای اینکه بتواند در عملیات‌ها به جبهه و صحنه جنگ نزدیک باشد، یک موتور سیکلت داشت که پیوسته خود را به آتش‌ها می‌رساند.
وقتی که در شب شهادتش مشغول خواندن دعای کمیل بود، حال عجیبی داشت. از اول تا آخر دعا سر به سجده بود و انگار الهام شده بود که قرار است فردا ۱۰ صبح به شهادت برسد.

چهره او را که پس از شهادت دیدم، نصف صورتش را خون پوشانده بود و نصف صورتش مثل مهتاب می‌درخشید و حقیقتاً‌ آرامش خاصی در چهره او پیدا بود که باعث شد دیدن این صحنه جزو دیدنی‌ترین صحنه عمرم در دوران دفاع مقدس باشد…»

روایت یکی از فرماندهان واحدهای لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان در ایام دفاع مقدس درباره سردار شهید احمد سلیمانی

جایگزین یکی از فرمانده واحدها شده بودم. نیروها بی نظمی می کردند و خواستم قاطعیتم را به آنها نشان دهم.
دستور دادم در نقطه بادگیری برایم چادر بزنند با امکانات کامل.
داشتم حکومت می کردم که یک روز احمد سلیمانی جانشین ستاد لشکر وارد چادر من شد.
گفت: آقا بد که نمی‌گذره!
گفتم: ای برادر مسئولیت سنگینه!
با ناراحتی گفت: خجالت نمی کشی برای خودت کاخ سبز معاویه درست کردی؟ تا عصر که بر می گردم خبری از این اوضاع نباشد.
با خودم گفتم به راستی که فرماندهی بسیجیان برازنده این چنین آدم هایی است…»

خاطراتی از شهید

روز عروسی او

گفتم احمد جان، حالا دیگر وقتش است یک آبگوشتی به قوم و خویش خود بدهی! گفت: «علی تمام دارایی من سیصد تومان است اگر عروس سیصد تومانی پیدا کردی، من آماده ام.» و خلاصه با چند نفر از دوستان آنقدر در گوشش خواندیم تا رضایت داد. گفت: «از دختر عمه ام فاطمه خواستگاری کنید.» فردای روز خواستگاری با ماشین محمد سازمند به رابر رفتند و به عقد همدیگر در آمدند. آشپزی عروسی با من بود. خیلی سرحال بودم. دیگ های جلوی خانه پدرش روی آتش بود و بوی برنج تو محل پیچیده بود. وقتی دست زدند و کل کشیدند فهمیدیم داماد را آورده اند. ملاقه به دست به پیشوازش دویدم دیدم ای داد بی داد! داماد با همان لباس جبهه است. با پیراهن فرم سپاه و شلوار خاکی! داد زدم: «مرد حسابی این دیگه چه وضعیه؟ من تمام هنر آشپزی ام را امروز رو کرده ام آن وقت تو یک دست کت و شلوار پیدا نکردی بپوشی؟» لبخند ملیحی زد و گفت: «چکار کنم علی آقا، پاسدارم دیگه!»

توسل

بیماری سختی داشتم، دیگر از دکترها ناامید شده بودم. همسرم علی در تدارک سفر به تهران بود تا پیش دکترهای آنجا برویم. اما خودم می دانستم بی فایده است. گفتم: «من نمی آیم.» گفت: «پس می خواهی چکار کنی؟ من که نمی توانم دست روی دست بگذارم و همین طور شاهد آب شدنت باشم؟» گفتم: «من را ببر قنات ملک. اگر شفا نگرفتم دیگر بی خودی پولت را خرج دوا و دکتر نکن. بدان که دیگر خوب شدنی نیستم.» به هر زحمتی که بود خودم را رساندم بر مزار شهدا و رفتم سر قبر احمد. گفتم: «احمد منم زهرا می شناسی؟ یادت هست آن روز که مجروح بودی و آمدی خانه ما، قرار شد من، خواهر تو باشم. تو هم برادر من؟ احمد دکترها جوابم کرده اند، بچه کوچک دارم، تو از خدا برای خواهرت شفا بخواه!» وقتی که دلم خالی شد و می خواستم برگردم، خودم فهمیدم، حالم دارد خوب می شود. الان که ده سال از آن روز گذشته حتی یکبار هم به دکتر مراجعه نکرده ام.

آن روز گرم تابستان

بعداز ظهر یک روز گرم تابستان بود، در عقبه بودیم، همه پادگان در خواب بودند چون با آتشی که از آسمان می بارید غیر از خواب کار دیگری نمی شد کرد. اما دیدم جلوی ستاد شلوغ است و بچه ها پابرهنه در بیرون ایستاده اند. کسی گفت: «رضایی دیر رسیدی؟ بچه های ستاد همه خواب بوده اند، یکی شان که بیدار می شود می بیند یک مار بزرگ روی شکم احمد آقا چنبر زده. بقیه را بیدار می کند. عقل هایشان را روی هم کنار می گذارند تا کارهایی بکنند. نه جرأت می کنند احمد آقا را بیدار کنند و نه جرأت می کنند مار را بکشند. در هر دو صورت احتمال خطر برای احمد آقا بود. تا این مار خوابش را که می کند می آید پایین و جلوی چشمان از حدقه درآمده اینها می خزد و می رود بیرون!» احمد آقا هم که حالا بیدار شده بود وقتی حال و روزم را دید خندید. گفتم: «تو نیز دیدی.» گفت: «از چه ترسم؟ حافظ جان من کسی است که مرگ و زندگی مار هم به دست اوست!»

نوید شهادت

خیلی خوشحال بودم. بعد از مدت ها باز هم چهره اش می خندید. فهمیدم که باید خبری باشد. بالاخره آن قدر از زیر زبانش حرف کشیدم که دانستم در جزیره خواب می بیند و یک منطقه نیزاری است هر جا که قدم می گذارد متوجه آدمهایی می شود که فقط سر اسلحه شان پیداست. خیال می کند در محاصره دشمن است. اما یک تعداد جوان خوش سیما بلند می شوند و می گویند: «ما محافظ توییم!» می گوید: «من محافظ می خواهم چکار؟ من آمده ام شهید شوم!» یکی از آنها می گوید: «آرام باش، به موقعش شهید هم می شوی. اما الان وقتش نیست.» می گفت به پای جوان افتادم و دامنش را گرفتم و گفتم: «راستش را بگو.» گفت: «تو شهید می شوی اما نه تو این عملیات.» احمد خیلی خوشحال شد رو کرد و گفت: «آقا فرود، آن روز یعنی می رسد.»
 

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی,سلیمانی,عکس سلیمانی,سردار سلیمانی,سپاه,سپاه قدس,فرمانده سپاه قدس,برادر قاس سلیمانی,حاج قاسم سلیمانی,عکس قاسم سلیمانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۸ ، ۱۵:۵۱
ندا حقانی شمامی

 محمد طاهری دوست شهید لایقی در باره لحظه شهادت او می‌گوید: محمدبهروز به هنگام شهادت در لحظات آخر چیزی زمزمه می‌کرد و وقتی گوشم را به دهانش نزدیک کردم، متوجه شدم که سوره بقره را زمزمه می‌کند.

 

شهیدی که در آخرین لحظه‌اش سوره بقره را تلاوت کرد

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، سی‌ودومین برنامه دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهدای قرآنی، عصر روز چهارشنبه چهارم بهمن ماه در منزل شهید محمد بهروز لایقی انجام شد.

رحیم قربانی، مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ با اشاره به این موضوع که دیدارجامعه قرآنی با خانواده‌های شهدای قرآنی از سال ۹۱ آغاز شده است، اظهار کرد: تا کنون حدود ۲۶۰ دیدار انجام شده که از میان این دیدارها، ۱۶ دیدار به صورت مستند تهیه و از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده است.

در ادامه فاطمه لایقی، مادر شهید محمدبهروز لایقی به خصوصیات اخلاقی فرزندش اشاره کرد و گفت: محمدبهروز، اسفند سال ۴۶ متولد شد، زمانی که شب قبلش، پدرم را از دست داده بودم. پسرم زمانی که بزرگ شد، همیشه دست و پایم را می‌بوسید و می‌گفت، فاطمه خانم من پدرت هستم. محمدبهروز بسیار باخدا و اهل نماز بود و همیشه نماز اول وقت را به جا می‌آورد.

وی افزود: محمدبهروز به کوچکترین موارد احکامی اهمیت می‌داد، تا جایی که یک روز، یکی از بچه‌های اقوام به دنیا آمد و همه روی قابلمه می‌زدند که او می‌گفت پدر این‌ها را به راه راست هدایت کنید.

مادرشهید لایقی ادامه داد: یک شب که برق منزل قطع شده بود، زمانی که از پایگاه بر‌می‌گشت، چون کلید نداشت، آنقدر پشت در نشسته بود تا برق بیاید. حتی به منزل زنگ نزد که ممکن است ما خواب باشیم و مزاحم‌مان شود.

وی بیان کرد: محمدبهروز ۱۳ ساله بود که به جبهه رفت و من و پدرش اجازه رفتن را دادیم. پنج سال در جبهه‌ها بود و گاهی هم در این میان مرخصی می‌گرفت و به منزل می‌آمد. بهمن سال ۶۴ به پایش مجروح شد و دی ماه سال آینده‌اش یعنی سال ۶۵ در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.

 

شهیدی که در آخرین لحظه‌اش سوره بقره را تلاوت کرد

لایقی به بعد قرآنی شهید لایقی اظهار کرد و گفت: محمدبهروز، قاری قرآن بود و اولین استادش پسرعمه‌اش آقای علیزاده بود. پسرم از شاگردان استاد خدام حسینی در مسجد ابوذر بود. محمدبهروز بسیار درس‌خوان بود و با همه مشغله‌هایش قرآن هم می‌خواند و در کنارش چند سوره از قرآن را حفظ کرده بود.

وی با اشاره به بیان خاطره‌ای از دوران مدرسه شهید لایقی گفت: سال آخر مدرسه‌اش بود، کارنامه‌اش را آورد و علی رغم آنکه همه درس‌هایش خوب بود اما یک درسش را نگاه کرد و گفت این نمره من نیست و باید باهم به مدرسه برویم تا حقم را بگیرم. با اصرار به مدرسه‌اش رفتیم و با حالت خجالت به مدیر مدرسه موضوع را گفتم. خجالت می‌کشیدم چون فکر می‌کردم شاید محمدبهروز اشتباه کرده باشد. پرونده را باز کردند و رو به محمدبهروز کرد و گفت احسنت درست است. حق شما این نمره نبود و در نهایت نمره واقعی را به او دادند.

مادرشهید لایقی تصریح کرد: پسرم اهل هیأت و مسجد بود. علاوه بر قرآن زبان هم می‌خواند. اهل ورزش هم بود که کمربند مشکی درتکواندو را گرفته بود.

وی بیان کرد: همیشه وقتی مرخصی می‌آمد؛ موقع برگشتش خداحافظی می‌کرد و می‌گفت کسی متوجه رفتنم نشود و آنقدر آرام می‌کرد تا از همسایگان متوجه رفتن او به جبهه‌ها نشود.

لایقی اظهار کرد: از بانوان ایران می‌خواهم که به خاطر خدا حجاب را رعایت کنند نه بخاطر ما. شهید لایقی به حجاب بسیار اهمیت می‌داد.

 

شهیدی که در آخرین لحظه‌اش سوره بقره را تلاوت کرد

وی ادامه داد: یکبار محمدبهروز در مسابقات جایزه آورده بود که جایزه‌اش مشهد بود و از طرفی ما هم به همراه دختر بزرگم قصد رفتن به مشهد را داشتیم. محمد دیگر با هواپیما نرفت و همگی به اتفاق باهم رفتیم. درآن زمان کوپن می‌دادند. یک روز من و دخترم که هر دو از دو خانواده بودیم و دو کوپن داشتیم رفتیم گوشت خریدیم. محمدبهروز زمانی که متوجه شد، ناراحت شد و گفت که من از غذا نمی‌خورم و هرچه اصرارکردیم گفت که شما باید یک بسته گوشت می‌خرید و بسته دیگر را از شهر خودتان می‌خریدید. اگر سهمیه گوشت مشهد تمام شود، چه خواهید کرد؟ محمدعادت شد یک موضوع را یکبار بگوید. بعد از آن دیگر حرفی از گوشت نزد اما در تمام وعده‌ها سیب زمینی سرخ کرده خورد و لب به غذایی که با آن گوشت درست کرده بودیم، نزد.

مادرشهید لایقی اظهار کرد: آخرین باری که محمدبهروز به جبهه رفت، حاج آقا کاظم یوسفی، دنبالش آمد. هرچه گفتیم تا قطار دنبالت بیاییم اجازه نداد. وقتی می‌خواست سوار ماشین شود، یکی از همسایه‌ها رد می‌شد که او سریع خود را در گوشه ماشین پنهان شد که کسی او را نبیند.

وی بیان کرد: محمدبهروز همیشه دیگران را مثال می‌کرد که اگر شهیدی آوردند، ناراحتی نکنید تا دشمن شاد نشود، بعدها متوجه شدیم که منظورش خودش بود که پس از شهادتش ناراحتی نکنیم. ۳۱ سال از شهادت پسرم می‌گذرد اما هیچ وقت احساس پشیمانی نمی‌کنم. خدا یک روز پسرم را به ما داد و یک روز هم از ما خرید. دل مادر مگر می‌شود برای پسرش تنگ نشود اما به خاطر خدا صبر می‌کنیم. بیشترین زمان جای خالی محمدبهروز را در دورهمی‌ها و مراسم‌ها متوجه می‌شوم. خدا به همه ما صبر بدهد.

مادرشهید لایقی اظهار کرد: در مسجد فعالیت می‌کردم که خبر شهادت یکی از اقوام بنام شهید امیررسولی را آوردند. به من گفتند که فردا حتما منزل باشید؛ شک کردم که شاید خبرشهادت برایم بیاورند. فردایش آمدند و خبرشهادت پسرم را دادند. زانوهایم می‌لرزید.

وی بیان کرد: محمدبهروز به غیبت حساس بود و همیشه می‌گفت در هر مجلسی که هستید اگر غیبت می‌کردند، سروصدا و شلوغ کاری کنید تا غیبت نکنند. همچنین به حجاب بسیار اهمیت می‌داد.

وی بیان کرد: بهروز زمانی که از امتحانات خردادماه فارغ می‌شد در تابستان داغ در صابون پز خانه بدون آنکه ما متوجه شویم، کار می‌کرد و دستمزد کارش را هم به خانواده‌های محرومین می‌داد. یک بار پایش به تیرجوشکاری خورد و روی ویلچر می‌نشست. من را که می‌دید به سختی بلند می‌شدو می‌گفت چیزی نشده و پزشکان سخت می‌گیرند. برایش می‌خواستم قربانی کنم که نگذاشت و پول قربانی را به نیازمندان دادیم.

مادر شهید لایقی گفت: بهروز پیش از شهادتش دو دستمال سفید آورده بود که گفت اگر شهید شدم دستمال‌ را در قبرم بگذارید و من هم این کار را کردم. دستمال‌ها را در آب فرات شسته بود به همین دلیل اصرار می‌کرد تا دستمال را در قبرش بگذارم.

وی در پایان به مسئولان توصیه کرد: از مسئولان می‌خواهم که به درد جامعه بخورند و هوای مردم را داشته باشند.

در ادامه اردشیر لایقی، برادرشهید لایقی به بیان ویژگی‌های شخصیتی او پرداخت و گفت: محمدبهروز اسفند سال ۴۶ متولد شد و فرزند سوم خانواده به شمار می‌رفت. در کودکی بسیار شیطون بود و این شیطنت همسایگان را بهت زده کرده بود. زمانی که محمدبهروز شهید شد، بسیاری از همسایگان ناراحت شدند و گریه می‌کردند.

وی افزود: در سن ۱۳ سالگی از طرف مدرسه شهدای هفت تیر به جبهه اعزام شد. محمدبهروز یک سال در بوکان بود و ما بی خبر از او بودیم. زمانی که برگشت، دوره فشرده ۴۵ روزه را درپادگان امام حسین(ع) گذراند. آنقدر دوره سختی برایش بود که وقتی برگشت بسیار لاغر و به اصطلاح «نی قلیون» شده بود.

 

شهیدی که در آخرین لحظه‌اش سوره بقره را تلاوت کرد

برادرشهید لایقی تصریح کرد: محمدبهروز بسیار با برنامه بود یعنی صبح‌ها به مدرسه می‌رفت و عصرها می‌دانستیم که یا در باشگاه است و یا در مسجد برای کلاس قرآن. او با خلیل دلپاک به کلاس استاد خدام حسینی می‌رفتند. همچنین در دوره‌ای هم از شاگردان استاد عباسی و قره شیخلو بودند. آقای دلپاک پس از شهادت بهروز، نزد استاد خدام حسینی می‌رود و می‌گوید که بهروز شهید شد و استاد گفت او عامل به قرآن بود.

وی بیان کرد: همه بچه‌های یک محل و مسجد را در یک گردان قرار می‌دادند. بهروز در گردان مالک اشتر بود. سال ۶۴ اولین بار از سوی گردان مالک در عملیات فاو بود. در آن دوره من سرباز بودم. اوایل دی ماه بود که برای مرخصی آمده بودم و گفتم که اگر برای بهروز اتفاقی افتاد با من تماس بگیرید و شماره‌ای به آنها دادم. بهمن سال ۶۴ در فاو مجروح شد و من در سیستان و بلوچستان در پاسگاه مرزی سرباز بودم که فرمانده‌ام ۴۸ ساعت به من مرخصی داد و به بیمارستان رفتم. زمانی که از اتاق عمل بیرون آمد در هوشیاری و بیهوشی فریاد می‌زد که چرا دوستش باقر یوسفی شهید شد و او مجروح شده است. آقای باقریوسفی که حکم ستاد لشگر ۲۷ را داشت اما به صورت بسیجی در گردان مالک اشتر بود و در عملیات شهید شد.

برادر شهید لایقی ادامه داد: کنارش ماندم تا آرام شود. موقع برگشت گفتم یکسال از سربازی‌ام مانده است، مراقب خودت باش و کنار پدرومادر باش تا من برگردم. او هم به من قول داد. با عصا به منزل رفت و با همان وضعیت دوباره به جبهه برگشت.

وی بیان کرد: از منطقه با دوستانش همچون شهید هاشمی، شهید موحدی مرخصی گرفتند که از بندرعباس با کشتی به قشم بروند. برای سوارشدن به کشتی باید ساعت‌ها صف می‌ایستادیم. بهروز چون با عصا بود می‌توانست بدون نوبت سوار کشتی شود و دوستانش هم به هوای او سوار شوند اما بهروز قبول نمی‌کند و همچون دیگران در صف می‌ایستند.

لایقی اظهار کرد: یکی از هم‌رزمانش نحوه شهادت بهروز را اینچنین به ما گفت. گردان شهادت بود. آخرین عملیاتی که بهروز در آن شرکت کرده بود، در آن گردان بود که به عنوان گردان خط شکن تشکیل شده بود. او می‌گفت نیمه‌های شب خط را شکستیم و بسیار خسته شده بودیم و تا صبح باید بیدار می‌ماندیم تا چرت نزنیم و دشمن غافلگیرمان نکند. بهروز تا صبح سرک می‌کشید تا کسی خواب‌شان نبرد. دو برادر کنار هم بودند که بهروز آنها را از هم جدا کرد و دلیش این بود که اگر این سنگر را بزنند حداقل هر دو باهم شهید نشوید و یکی از شما بماند. خمپاره اول را زدند. بهروز تیر به دستش خورد. خمپاره ۶۰ را هم زدند و در آن تیر به پهلوی بهروز خورده بود. درگیری سختی شروع شد و آنجا سه راهی شهادت بود. دو برادر جنازه بهروز را در پتو گذاشتند و به عقب برگشتند تا جنازه‌اش نماند. تا به سنگر رسیدند یکی از آن دو برادر شهید شد. تا سال ۷۵ جنازه آن برادر هنوز به دست خانواده نرسیده بود و مفقود شده بود که در سال ۷۵ پیکرش به وطن بازگشت.

 

شهیدی که در آخرین لحظه‌اش سوره بقره را تلاوت کرد

وی به قاب عکسی اشاره می‌کند که در کنار بهروز دو نفر دیگری در قاب است و دراینباره گفت: شهید امیررسولی، پسرخاله پسرعمه‌ام بود که پیکرش را می‌آورند. شب هفتم مراسم رسولی خبر شهادت بهروز را برای‌مان می‌آورند. از مجلس که برگشتیم، پدرم ناراحت بود و با ضربه به دهانش می‌زد؛ متوجه شدیم که خبر شهادت پسرعمه‌ام را سوم مراسم بهروز آوردند. پسرعمه‌ام شهید حسن علیزاده تازه داماد بود و چهارماه از عقدش می‌گذشت.

برادرشهید لایقی اظهار کرد: بهروز دفترچه مراقبه داشت که هرروز رفتارهایش را می‌نوشت. برای مثال امروز دو غیبت کردم. همین ها باعث شد که شهادت نصیبش شود.

وی در پایان گفت: محمدطاهری، تبلیغات گردان بهروز بود و همه عکس‌های بهروز را او گرفته بود. محمدطاهری می‌گفت به هنگام شهادت بهروز در لحظات اخر چیزی زمزمه می‌کرد و وقتی گوشم را نزدیک دهانش کردم، متوجه شدم که سوره بقره را زمزمه می‌کند.

در پایان مراسم، پس از اهدای لوحی از سوی بسیج، عکس دسته جمعی با خانواده شهید لایقی گرفته شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۴۶
ندا حقانی شمامی

 

پسندیدم
 
 

در ابتدای ورودی کانال، شهید «محمد حسن طوسی» و «حمید نوبخت» چند متری از بنده و حاج آقا مقدس فاصله داشتند. سر و کله هلی‌کوپترهای عراقی پیدا شد با شلیک پی در پی موشک از سوی هلی کوپترهای عراقی برای دقایقی زمین گیر شده بودیم. پس از حمله از جای خود بلند شدیم اما هر چه شهیدان طوسی و نوبخت را صدا کردیم، جوابی نشنیدیم...

 
بخش پایداری تبیان
 
شهید طوسی و نوبخت
 

«احمد دواتگر» جانباز و آزاده مازندرانی به بهانه سالگرد سردارن شهید «محمد حسن طوسی» و «حمید نوبخت» در عملیات «کربلای 8»، خاطره ای را روایت کردند که در ادامه می آید:

 

30 سال از آن حماسه‌ای که فرزندان خمینی کبیر (ره) در 18 فروردین سال 1366 خلق کرده بودند، گذشته است؛ حماسه‌ای که به نام عملیات کربلای 8 در کربلای ایران یعنی شلمچه و با رمز «یا صاحب الزمان (عج)» در شرق بصره رقم خورده بود.

 

غروب آن عملیات را خوب به یاد دارم خصوصا سکوتی که ساعاتی قبل از آن عملیات، سراسر منطقه‌ی شلمچه را فرا گرفته بود. آن روز به اتفاق حاج آقا مقدس فرمانده گردان مکانیزه در خط اول مستقر شده بودیم. با تاریک شدن هوا گردانی که قرار بود آن شب خطوط مثلثی شکل دشمن را بشکنند وارد خط شده و حال و هوای خاصی در طول خطوط مقدم ایجاد کرده بودند؛ حال بماند که آن شب فرزندان آقا روح‌الله (ره) با چه خون دل خوردنی توانستند آن خط و دژ مستحکم عراق را تسخیر نمایند اما همچنان در ذهنم آن آتیش شدید دشمن که وجب به وجب و یا بهتر بگویم نقطه به نقطه آن منطقه را زیر آتش خود گرفته بود، به یادگار باقی مانده است تا آنجا که توی یک سنگر دو نفره با حاج آقا مقدس برای ساعاتی زمین گیر شده بودیم.

 

یادمه شدت آتش توپخانه عراق به قدری سنگین بود که تا صبح، چند باری شهادتین خود را بر زبان جاری کرده بودیم زیرا در آن لحظات احتمال شهادت را دور از انتظار نمی‌‌دانستیم. انگار سنگرمان با هر گلوله، توپ و یا خمپاره‌ای که در اطرافمان فرود می آمد در حال جابجایی بود، برخی مواقع نیز وقتی در آن واحد چند گلوله با هم کنار سنگرمان فرود می آمد حس می‌کردیم که انفجار این گلوله‌ها چند سانتی ما را هم جابجا کرده است.

 

با روشن شدن هوا حاج آقا مقدس گفت: دواتگر بی‌سیم را بردار تا برویم سنگر آقا مرتضی، من هم بدون معطلی بی‌سیم را روی کولم گذاشتم و به سمت سنگر آقا مرتضی قربانی (فرمانده وقت لشگر ویژه 25 کربلا) که در چند متری سنگر ما قرار داشت دویدیم، در ابتدای ورودی سنگر، عزیز دل ما سردار شهید «محمد حسن طوسی» قائم مقام و فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر و شهید «حمید نوبخت» فرمانده تیپ 2 لشگر حضور داشتند که برای دقایقی کنار آن ها ایستادیم.

 

تا آقا مرتضی چهره‌ی سیاه ما را به واسطه‌ی انفجار گلوله‌های متعدد دید، گفت: برای خودتان از دبه شیری که کنار سنگر قرار داره توی لیوان بریزید. هنوز مزه آن یک لیوان شیر که توی لیوان قرمز رنگ پلاستیکی برای خودمان ریخته بودیم آن‌ هم در فضایی پر از دود و باروت منطقه، از یادم نمی رود. دقایقی بعد آقا مرتضی به شهید طوسی، نوبخت و حاج آقا مقدس دستور داد تا به سمت کانالی که بچه‌ها شب قبلش به خط دشمن زده بودند، رفته و پس از بررسی اوضاع و احوال منطقه ببینند چگونه می‌توان شهدا و مجروحین را به عقب انتقال داد.

 

با ابلاغ این دستور راه افتادیم، در ابتدای ورودی کانال، شهید طوسی و نوبخت چند متری از بنده و حاج آقا مقدس فاصله داشتند. هنوز دقایقی از ورودمان به کانال نگذشته بود که سر و کله هلی کوپترهای عراقی پیدا شد با شلیک پی در پی موشک از سوی هلی کوپترهای عراقی برای دقایقی زمین گیر شده بودیم پس از پایان آتش دشمن از جای خود بلند شدیم اما هر چه شهیدان طوسی و نوبخت را صدا کردیم، جوابی نشنیدیم.

 

انگار که تا لحظاتی قبل اصلا آنها در چند متری ما قرار نداشتند با حاج آقا مقدس کلی داخل کانال را گشته بودیم تا بلکه آثاری از آن‌ها پیدا کنیم، ولی هیچ اثری از آن‌ها نبود که نبود. با شرمندگی برگشتیم پیش آقا مرتضی و با بیان حادثه شکل گرفته برای ایشان وی برای لحظاتی مکث کرد و پس از آن سرش را پایین انداخت و ...

 

یاد همه شهدای این عملیات خصوصا شهیدان طوسی و نوبخت همواره گرامی باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۲۲:۴۵
ندا حقانی شمامی

 

فرض کنید رهبری نیامده بود!
دقیقا همین سه محور را ارزیابی کنید. "امنیت" و "دولت" و "برخی اصولگراها و انقلابی ها".

محسن مهدیان: خیال کنید صبح یکشنبه رهبری سخنرانی نداشت؛ چه اتفاقی می افتد؟ اگر یک شنبه صبح نبود، امروز چه خبر بود؟ دولت چه سرنوشتی داشت؟ برخی انقلابی ها چه عاقبتی پیدا می کردند؟ 
دقیقا همین سه محور را ارزیابی کنید. "امنیت" و "دولت" و "برخی اصولگراها و انقلابی ها". 
امروز کشور...
اگر سخنرانی رهبرانقلاب نبود، مجلس وارد طرح سه فوریتی می شد. تردید حاکمیت در اجرای تصمیم، در بدنه جامعه تقویت می شد. تقابل نماینده ها با رئیس مجلس و تقابل مجلس با سران قوا تبدیل به نقار و به جامعه کشیده می شد. کف خیابان بلافاصله پیام تذبذب را دریافت می کرد و پرشورتر روند اعتراض را پی می گرفت. 
از طرفی ضدانقلاب مسلح و بابرنامه، نقش آفرین در صحنه بود. از ساعت اول آتش می ریخت. در روز نخست، به اندازه 6 روز اعتراضات سال 96 خراب کاری و خسارت داشتیم. ابعاد تداوم این دشمنی های سازمان یافته را حدس بزنید. 
و حساب دولت...
بالاترین سطح تصمیم گیری که با حکم حکومتی تشکیل شده بود به غایت تضعیف می شد. مجلس مقابل قانون قرار می گرفت. اگر هم مصوبه متوقف نمی شد به جهت جلب اعتماد به پائین ترین سطح تنزل می کرد و چه بسا طرح متوقف می شد.
آنگاه دولت چه سرنوشتی پیدا می کرد؟ دولت نامحبوب، دو سال پایانی را باید در متزلزل ترین شرایط طی می کرد. حتا سیاست های درست دولت نیز به اجرا نمی رسید. هیچ اعتمادی برای اجرای تصمیمات دولت در جامعه وجود نداشت. سرمایه اجتماعی متلاشی میشد و دولت اعتماد به نفسش را از دست می داد. انشاالله دقت دارید که سقوط اجتماعی دولت متوقف به رئیس جمهور و کابینه و غیره نبود و اقتصاد را به خاک می نشاند و جامعه را با بیشترین آسیب مواجه می کرد. 
و اما انقلابی ها...
امنیت و دولت به کنار، ورود شجاعانه و جوانمردانه رهبرانقلاب دست برخی اصولگراها و انقلابیون را هم گرفت. رهبری کم کاری "ساکتین بنزین" را جبران کرد. کسانی که نقش مرجعیت خود را ایفا نکردند. یا سکوت کردند یا بدتر دمیدند. کسانی که نتوانستند بین "ساختارهای مردمی" و "اعتراض های مردمی" جمعبندی معرفتی داشته باشند. کسانی که نتوانستند بین "اصل طرح" و "نحوه اجرا" تفکیک کنند. 
برخی انقلابیون به آتش حضور در خیابان ها نفس دادند. برخی بهترین فرصت را برای به توبره کشیدن دولت دیدند و دقیق نشدند که امروزِ دولت، هنگامه مراقبت از مردم و جامعه است. اصولگراهای مجلس بااظهارنظرهای شاذ، شورای عالی سران را غیرقانونی و به تقابل با اراده رهبری در تشکیل سران قوا رفتند. برخی در خیال تجمع مقابل مجلس بودند و و و. این مسیری که آغاز کرده بودند را باید تا انتها می رفتند؛ و چه سرنوشتی پیدا می کردند الله اعلم.. 
صبح یک شنبه شد.... توجه دادن به ساختارهای مردمی نیاز به تذکر داشت؟ پی گیری اعتراضات از طریق قانون مبهم بود؟ 
اما بازهم کار به پشت بلندگو کشید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۱۸:۰۵
ندا حقانی شمامی